هوشنگ هوشنگ (به اوستایی: haošyangha)، (به پهلوی: hōšang)؛ به معنای کسی که منازل خوب فراهم سازد، یا بخشندهٔ خانههای خوب،…
بیشتر بخوانید »سفر و هجرت ناخواسته لطفی به دیار غرب او را در فضایی متفاوت قرار داد. دیگر از آن جمع همدل…
بیشتر بخوانید »در این قسمت از قصههای شاهنامه که راوی آن آقای دکتر محمود کویر هستند برخی از داستانهای شاهنامه فردوسی همچون…
بیشتر بخوانید »چکیده: تصوف که در آغاز شامل مفاهیمی خشک و ریاضتهایی سخت بود، در قرن سوم با پذیرفتن «محبت» به عنوان…
بیشتر بخوانید »هوشنگ هوشنگ (به اوستایی: haošyangha)، (به پهلوی: hōšang)؛ به معنای کسی که منازل خوب فراهم سازد، یا بخشندهٔ خانههای خوب،…
بیشتر بخوانید »در این قسمت از قصههای شاهنامه که راوی آن آقای دکتر محمود کویر هستند برخی از داستانهای شاهنامه فردوسی همچون…
بیشتر بخوانید »دو یار زیرک و از باده کهن دومنی فراغتی و کتابی و گوشه چمنی من این مقام به دنیا و…
بیشتر بخوانید »نوش کن جام شراب یک منی تا بدان بیخ غم از دل برکنی دل گشاده دار چون جام شراب سر…
بیشتر بخوانید »صبح است و ژاله میچکد از ابر بهمنی برگ صبوح ساز و بده جام یک منی در بحر مایی و…
بیشتر بخوانید »ای که در کشتن ما هیچ مدارا نکنی سود و سرمایه بسوزی و محابا نکنی دردمندان بلا زهر هلاهل دارند…
بیشتر بخوانید »۱ بشنو این نکته که خود را ز غم آزاده کنی خون خوری گر طلب روزی ننهاده کنی ۲ آخرالامر…
بیشتر بخوانید »ای دل به کوی عشق گذاری نمیکنی اسباب جمع داری و کاری نمیکنی چوگان حکم در کف و گویی نمیزنی…
بیشتر بخوانید »سحرگه ره روی در سرزمینی همیگفت این معما با قرینی که ای صوفی شراب آن گه شود صاف که در…
بیشتر بخوانید »تو مگر بر لب آبی به هوس بنشینی ور نه هر فتنه که بینی همه از خود بینی به خدایی…
بیشتر بخوانید »ساقیا سایه ابر است و بهار و لب جوی من نگویم چه کن ار اهل دلی خود تو بگوی بوی…
بیشتر بخوانید »بلبل ز شاخ سرو به گلبانگ پهلوی میخواند دوش درس مقامات معنوی یعنی بیا که آتش موسی نمود گل تا…
بیشتر بخوانید »