شد عرصه زمین چو بساط ارم جوان از پرتو سعادت شاه جهان ستان خاقان شرق و غرب که در شرق و غرب، اوست صاحبقران خسرو و شاه خدایگان خورشید ملکپرور و سلطان دادگر دارای دادگستر و کسرای کینشان سلطاننشان عرصه اقلیم سلطنت بالانشین مسند ایوان لامکان اعظم جلال دولت و دین آنکه...
قصاید دیوان حافظ
غزلیات حافظ بر اساس نسخههای علامه قزوینی، شاملو، الهی قمشهای به همراه شرح نوشتاری و صوتی و خوانش ابیات.
قصیده ۲- ز دلبری نتوان لاف زد به آسانی
ز دلبری نتوان لاف زد به آسانی هزار نکته در این کار هست تا دانی بجز شکردهنی مایههاست خوبی را به خاتمی نتوان زد دم سلیمانی هزار سلطنت دلبری بدان نرسد که در دلی به هنر خویش را بگنجانی چه گردها که برانگیختی ز هستی من مباد خسته سمندت که تیز میرانی به همنشینی رندان سری...
قصیده ۳- سپیدهدم که صبا بوی لطف جان گیرد
سپیدهدم که صبا بوی لطف جان گیرد چمن ز لطف هوا نکته برجنان گیرد هوا ز نکهت گل در چمن تتق بندد افق ز عکس شفق رنگ گلستان گیرد نوای چنگ بدانسان زند صلای صبوح که پیر صومعه راه در مغان گیرد نکال شب که کند در قدح سیاهی مشک در او شرار چراغ سحرگهان گیرد شه سپهر چو زرین سپر...