پادشاهی اسکندر
-
بخش ۱۷
چو پاسخ به نزد سکندر رسید همانگه ز لشکر سران برگزید که باشند شایسته و پیشرو به دانش کهن گشته…
بیشتر بخوانید » -
بخش ۱۶
چو آن نامه برخواند فور سترگ برآشفت زان نامدار بزرگ همانگه یکی تند پاسخ نوشت به پالیز کینه درختی بکشت…
بیشتر بخوانید » -
بخش ۱۵
ز میلاد چون باد لشکر براند به قنوج شد گنجش آنجا بماند چو آورد لشکر به نزدیک فور یکی نامه…
بیشتر بخوانید » -
بخش ۱۴
ازان پس بفرمود کان جام زرد بیارند پر کرده از آب سرد همی خورد زان جام زر هرکس آب ز…
بیشتر بخوانید » -
بخش ۱۳
بفرمود تا رفت پیشش پزشک که علت بگفتی چو دیدی سرشک سر دردمندی بدو گفت چیست که بر درد زان…
بیشتر بخوانید » -
بخش ۱۲
چو شد کار آن سرو بن ساخته به آیین او جای پرداخته بپردخت ازان پس به داننده مرد که چون…
بیشتر بخوانید » -
بخش ۱۱
فرستاده برگشت زان مرز و بوم بیامد به نزدیک پیران روم چو آن موبدان پاسخ شهریار بدیدند با رنج دیده…
بیشتر بخوانید » -
بخش ۱۰
گزین کرد زان رومیان مرد چند خردمند و بادانش و بیگزند یکی نامه بنوشت پس شهریار پر از پوزش و…
بیشتر بخوانید » -
بخش ۹
فرستاده آمد به کردار باد بگفت آنچ بشنید و نامه بداد سکندر فرستاده از گفت رو به نزدیک آن نامور…
بیشتر بخوانید » -
بخش ۸
چو نامه بر کید هندی رسید فرستادهٔ پادشا را بدید فراوانش بستود و بنواختش به نیکی بر خویش بنشاختش بدو…
بیشتر بخوانید »