قطعات
-
شمارهٔ ۱۰۵
امیر ما عسل از دست خلق مینخورد که زهر در قدح انگبین تواند بود عجب که در عسل از زهر…
بیشتر بخوانید » -
شمارهٔ ۱۰۶
چه گنجها بنهادند و دیگری برداشت چه رنجها بکشیدند و دیگری آسود به تازیانهٔ مرگ از سرش به در کردند…
بیشتر بخوانید » -
شمارهٔ ۱۰۷
خواهی از دشمن نادان که گزندت نرسد رفق پیش آر و مدارا و تواضع کن و جود کهن سخت که…
بیشتر بخوانید » -
شمارهٔ ۱۰۱
رحمت صفت خدای باقیست و آن را که خدای برگزیند گر جرم و خطای ما نباشد پس عفو تو بر…
بیشتر بخوانید » -
شمارهٔ ۱۰۲
هیچ فرصت ورای آن مطلب که کسی مرگ دشمنان بیند تا نمیرد یکی به ناکامی دیگری دوستکام ننشیند تو هم…
بیشتر بخوانید » -
شمارهٔ ۱۰۳
الحق امنای مال ایتام همچون تو حلالزاده بایند هرگز زن و مرد و کفر و اسلام نفس از تو خبیثتر…
بیشتر بخوانید » -
شمارهٔ ۹۸
دامن آلوده اگر خود همه حکمت گوید به سخن گفتن زیباش بدان به نشوند وآنکه پاکیزه رود گر بنشیند خاموش…
بیشتر بخوانید » -
شمارهٔ ۹۹
آدمیسان و نیک محضر باش تا تو را بر دواب فضل نهند تو به عقل از دواب ممتازی ورنه ایشان…
بیشتر بخوانید » -
شمارهٔ ۱۰۰
تا نگویی که عاملان حریص نیکخواهان دولت شاهند کانچه در مملکت بیفزایند از ثنای جمیل میکاهند راحت از مال وی…
بیشتر بخوانید » -
شمارهٔ ۹۵
رسم و آیین پادشاهانست که خردمند را عزیز کنند وز پس عهد او وفاداری با خردمندزاده نیز کنند
بیشتر بخوانید »