قطعات
-
شمارهٔ ۱۳۷
نگین ختم رسالت پیمبر عربی شفیع روز قیامت محمد مختار اگر نه واسطهٔ موی و روی او بودی خدای خلق…
بیشتر بخوانید » -
شمارهٔ ۱۳۳
چو رنج برنتوانی گرفتن از رنجور قدم ز رفتن و پرسیدنش دریغ مدار هزار شربت شیرین و میوهٔ مشموم چنان…
بیشتر بخوانید » -
شمارهٔ ۱۳۴
خداوند کشور خطا میکند شب و روز ضایع به خمر و خمار جهانبانی و تخت کیخسروی مقامی بزرگست کوچک مدار…
بیشتر بخوانید » -
شمارهٔ ۱۳۵
عنکبوت ضعیف نتواند که رود چون درندگان به شکار رزق او را پری و بالی داد تا به دامش دراوفتد…
بیشتر بخوانید » -
شمارهٔ ۱۲۹
برای ختم سخن دست بر دعا داریم امیدوار قبول از مهیمن غفار همیشه تا که فلک را بود تقلب دور…
بیشتر بخوانید » -
شمارهٔ ۱۳۰
به قفل و پرهٔ زرین همی توان بستن زبان خلق و به افسون دهان شیدا مار تبرک از در قاضی…
بیشتر بخوانید » -
شمارهٔ ۱۳۱
بردند پیمبران و پاکان از بیادبان جفای بسیار دل تنگ من که پتک و سندان پیوسته درم زنند و دینار…
بیشتر بخوانید » -
شمارهٔ ۱۳۲
حدیث وقف به جایی رسید در شیراز که نیست جز سلسل البول را در او ادرار فقیه گرسنه تحصیل چون…
بیشتر بخوانید » -
شمارهٔ ۱۲۶
ای غره به رحمت خداوند در رحمت او کسی چه گوید هر چند مثرست باران تا دانه نیفکنی نروید
بیشتر بخوانید » -
شمارهٔ ۱۲۷
بندگان را ز حد به در منواز این سخن سهل تستری گوید کانکه با خود برابرش کردی بیم باشد که…
بیشتر بخوانید »