ملحقات و مفردات سعدیسعدی

تکه ۲۶ – ترکیب بند

در عهد تو ای نگار دلبند

بس عهد که بشکنند و سوگند

بر جان ضعیف آرزومند

زین بیش جفا و جور مپسند

من چون تو دگر ندیده‌ام خوب

منظور جهانیان و محبوب

دیگر نرود به هیچ مطلوب

خاطر که گرفت با تو پیوند

ما را هوس تو کس نیاموخت

پروانه به جهد خویشتن سوخت

عشق آمد و چشم عقل بر دوخت

شوق آمد و بیخ صبر برکند

دوران تو نادر اوفتادست

کاین حسن خدا به کس ندادست

در هیچ زمانه‌ای نزادست

مادر به جمال چون تو فرزند

ای چشم و چراغ دیده و حی

خون ریختنم چه می‌کنی هی

این جور که می‌بریم تا کی

وین صبر که می‌کنیم تا چند؟

هرلحظه به سر درآیدم دود

فریاد و جزع نمی‌کند سود

افتادم و مصلحت چنین بود

بی‌بند نگیرد آدمی پند

دل رفت و عنان طاقت از دست

سیل آمد و ره نمی‌توان بست

من نیستم ار کسی دگر هست

از دوست به یاد دوست خرسند

مهر تو نگار سرو قامت

بر من رقمست تا قیامت

با دست به گوش من ملامت

واندوه فراق کوه الوند

دل در طلب تو رفت و دینم

جان نیز طمع کنی یقینم

مستوجب این و بیش ازینم

باشد که چو مردم خردمند

بنشینم و صبر پیش گیرم

دنبالهٔ کار خویش گیرم

سعدی

ابومحمد مُصلِح‌الدین بن عَبدُالله نامور به سعدی شیرازی و مشرف الدین (۵۸۵ یا ۶۰۶ – ۶۹۱ هجری قمری، برابر با: ۵۶۸ یا ۵۸۸ - ۶۷۱ هجری شمسی) شاعر و نویسندهٔ پارسی‌گوی ایرانی است. آوازهٔ او بیشتر به خاطر نظم و نثر آهنگین، گیرا و قوی اوست. جایگاهش نزد اهل ادب تا بدان‌جاست که به وی لقب استاد سخن و شیخ اجل داده‌اند. آثار معروفش کتاب گلستان در نثر و بوستان در بحر متقارب و نیز غزلیات و دیوان اشعار اوست که به این سه اثر کلیات سعدی می‌گویند.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا