سعدی

  • قطعه شمارهٔ ۲

    گر مرا بی‌تو در بهشت برند دیده از دیدنش بخواهم دوخت کاین چنینم خدای وعده نکرد که مرا در بهشت…

    بیشتر بخوانید »
  • قطعه شمارهٔ ۳

    گفتم چه کرده‌ام که نگاهم نمی‌کنی؟ وآن دوستی که داشتی اول چرا کم است؟ گفتا به جرم آنکه به هفتاد…

    بیشتر بخوانید »
  • و له ایضا

    الحمدالله رب العالمین علی مادر من نعمه عز اسمه و علا الکافل الرزق احسانا و موهبه ان احسنوه و ان…

    بیشتر بخوانید »
  • وله ایضا

    انا دلادل ابنه الکرم لابناء الکرام اجلب الراحه والراح لقلب المستهام اکتفی رشف الثنایا بعد اهلاک الضرام هکذا یا طالب…

    بیشتر بخوانید »
  • قصیده

    جاء الشتاء ببرد لامرد له و لم یطق حجر القاسی یقاسیه لاکاس عندی و لا کانون یدفئنی کنی ظلام و…

    بیشتر بخوانید »
  • ایضا فی‌الغزل

    متی جمع شملی بالحبیب المغاضب و کیف خلاص القلب من یدسالب اظن الذی لم یرحم الصب اذبکی یقایس مسلوب الفؤاد…

    بیشتر بخوانید »
  • فی‌الغزل

    قوماء اسقیانی علی الریحان واس انی علی فرط ایام مضت اس صهباء تحیی عظام المیت ان نقطت علی‌الثری نقطه من…

    بیشتر بخوانید »
  • ایضا

    یا ندیمی قم تنبه واسقنی واسق الندامی خلنی اسهر لیلی و دع الناس نیاما اسقیانی و هدیر الرعدقد ابکی الغماما…

    بیشتر بخوانید »
  • وله ایضا

    یا ملوک الجمال رفقا باسری یا صحاه ارحموا تقلب سکری قد غلبتم روائح المسک طیبا و قهرتم محاسن الورد نشرا…

    بیشتر بخوانید »
  • فی‌الغزل

    اصبحت مفتونا باعین اهیفا لا استطیع الصبر عنه تعففا والستر فی دین المحبه بدعه اهوی و ان غضب الرقیب و…

    بیشتر بخوانید »
دکمه بازگشت به بالا