غزلیاتدیوان شمسمولوی

غزل شمارهٔ ۷۰۵

ای کز تو همه جفا وفا شد

آن عهد و وفای تو کجا شد

با روی تو سور شد عزاها

بی روی تو سورها عزا شد

شد بی‌قدمت سرا خرابه

باز از تو خرابه‌ها سرا شد

از دعوت تو فنا شود هست

وز هجر تو هست‌ها فنا شد

ای کشته مرا به جرم آنک

از من راضی به جان چرا شد

آن تخم عطای تست در جان

کو را کف دست باسخا شد

اعنات مهیجست جان را

ور نی ز چه روی جان گدا شد

گر عاشق داد نیست جودت

پس جان ز چه عاشق دعا شد

زد پرتو ساقییت بر ابر

کز عکس تو ابرها سقا شد

زد عکس صبوری تو بر کوه

تسکین زمین و متکا شد

زد عکس بلندی تو بر چرخ

معنی تو صورت سما شد

از حسن تو خاک هم خبر یافت

شد یوسف خوب و دلربا شد

از گفت بدار چنگ کز وی

بی گفت تو فهم بانوا شد

مولانا جلال‌الدین محمد بلخی

جلال‌الدین محمد بلخی معروف به مولوی و مولانا و رومی (‎۶ ربیع‌الاول ۶۰۴، بلخ، یا وخش، – ۵ جمادی‌الثانی ۶۷۲ هجری قمری، قونیه) (۱۵ مهر ۵۸۶ - ۴ دی ۶۵۲ هجری شمسی) از مشهورترین شاعران ایرانی‌تبار پارسی‌گوی است. نام کامل وی «محمد ابن محمد ابن حسین حسینی خطیبی بکری بلخی» بوده و در دوران حیات به القاب «جلال‌الدین»، «خداوندگار» و «مولانا خداوندگار» نامیده می‌شده‌است. در قرن‌های بعد (ظاهراً از قرن ۹) القاب «مولوی»، «مولانا»، «مولوی رومی» و «ملای رومی» برای وی به کار رفته‌است و از برخی از اشعارش تخلص او را «خاموش» و «خَموش» و «خامُش» دانسته‌اند. زبان مادری وی پارسی بوده است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا