غزلیات حافظحافظ

غزل ۳۷۶- دوستان وقت گل آن به که به عشرت کوشیم

دوستان وقت گل آن به که به عشرت کوشیمسخن اهل دل است این و به جان بنیوشیم
نیست در کس کرم و وقت طرب می‌گذردچاره آن است که سجاده به می بفروشیم
خوش هواییست فرح بخش خدایا بفرستنازنینی که به رویش می گلگون نوشیم
ارغنون ساز فلک رهزن اهل هنر استچون از این غصه ننالیم و چرا نخروشیم
گل به جوش آمد و از می نزدیمش آبیلاجرم ز آتش حرمان و هوس می‌جوشیم
می‌کشیم از قدح لاله شرابی موهومچشم بد دور که بی مطرب و می مدهوشیم
حافظ این حال عجب با که توان گفت که مابلبلانیم که در موسم گل خاموشیم

 

غزل ۳۷۶

حافظ

خواجه شمس‌الدین محمد بن بهاءالدّین حافظ شیرازی (حدود ۷۲۷ – ۷۹۲ هجری قمری برابر با ۷۰۶ - ۷۶۹ هجری شمسی)، شاعر بزرگ سدهٔ هشتم ایران (برابر قرن چهاردهم میلادی) و یکی از سخنوران نامی جهان است. بیش‌تر شعرهای او غزل هستند که به‌غزلیات حافظ شهرت دارند. گرایش حافظ به شیوهٔ سخن‌پردازی خواجوی کرمانی و شباهت شیوهٔ سخنش با او مشهور است او از مهمترین تأثیرگذاران بر شاعران پس از خود شناخته می‌شود. در قرون هجدهم و نوزدهم اشعار او به زبان‌های اروپایی ترجمه شد و نام او بگونه‌ای به‌محافل ادبی جهان غرب نیز راه یافت. هرساله در تاریخ ۲۰ مهرماه مراسم بزرگداشت حافظ در محل آرامگاه او در شیراز با حضور پژوهشگران ایرانی و خارجی برگزار می‌شود. در ایران این روز را روز بزرگداشت حافظ نامیده‌اند.

نوشته های مشابه

2 دیدگاه

  1. معانی لغات غزل (376)

    عشرت : خوشگذرانی به صورت معاشرت و مصاحبت با دوستان .

    اهل دل : صاحبدلان، زنده دلان خوش مشرب .

    بنیوشیم : از مصدر نیوشیدن به معنای گشو فرا دهیم .

    کَرَم : بخشندگی، فتوّت، بزرگواری .

    طرب : شادی و خوشی توأم با باده نوشی .

    سجاده : جانماز .

    فرح بخش : شادی آفرین .

    اَرغنون : سازی از نوع بادی که یونانی ها به آن اُرگانون می گویند و اصل آن یونانی است و از 7 لوله مختلف به هم چسبیده درست شده و بعداً در ایران تعداد لوله ها را به 12 عدد رسانیده اند. نام دیگر آن مِزمار است.

    ارغنون ساز : ارغنون نواز ( از مصدر سازیدن یعنی ساز زدن) ، کنایه از زُهره است که آن را مطربه فلک نام نهاده اند .

    ارغنون ساز فلک : 1- ارغنون نواز فلک، ستاره زهره، 2- آهنگ زن، نوازنده .

    رهزن : 1- راهزن و قاطع الطریق ، 2- آهنگ زن، نوازنده .

    گل به جوش آمد : 1- گل در دیک گلاب گیری به جوش و غلیان آمد، 2- گـل بر شاخه ها جوشید و باز شد .

    از می نزدیمش آبی : آبی از شراب بر صورتش نپاشیدیم .

    لاجرم : ناگزیر، ناچار .

    حِرمان : نومیدی، بی نصیبی .

    هوس : میل و رغبت ، خواهش .

    قدح لاله : ( اضافه تشبیهی ) لاله به قدح تشبیه شده .

    می کشیم : درمی کشیم، می نوشیم، سَر می کشیم .

    موهوم : خیالی .

    مدهوش : مست، از هوش رفته .

    حال عجب : حال شگفت انگیز .

    بلبلانیم : چون بلبلانی هستیم .

    موسم : فصل .

    معانی ابیات غزل (376)

    1) دوستان بهتر است در فصل گل به معاشرت و شادی مشغول شویم (و) این سخن را که از گفته های اهل دل است به جان پذیرا شویم .

    2) (چون) در کسی بخشندگی و جوانمردی نیست و زمان شادی از دست می رود، راه کار در آن است که جانماز عبادت را برای خرید شراب بفروشیم .

    3) هوای خوش و نشاط انگیزی است . خدایا محبوب و یار نازپروری را به سوی ما بفرست که به شادی دیدارش شراب ارغوانی بنوشیم .

    4) چگونه از این غم و اندوه ننالیم و فریاد برنیاوریم که ( ستاره سعد زهده ) ارغنون نواز سپهر ( که به پشتیبانی هنرمندان مشهور است )راهزن ( و مانع پیشرفت ) هنرمندان شده است .

    5) گل به جوشش درآمد و ما از شراب بر چهره اش آبی نپاشیدیم و به ناچار خود از آتش نومیدی و بی نصیبی به حال جوشیدن افتاده ایم .

    6) از پیاله گل لاله شرابی خیالی می نوشیم ! چشم بد از ما دور باد که بدون رامشگر و باده سر مست و مسروریم !

    7) حافظ، با چه کسی می توان این رویداد شگفت انگیز را در میان نهاد که ما به مانند بلبل هایی هستیم که به هنگام گل لب فروبسته ایم .

    شرح ابیات غزل (376)

    وزن غزل : فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلان

    بحر غزل : رمل مثمّن مخبون اصلم مُسبغ

    *

    پس از مرگ شاه شجاع و بی اعتنایی زین العابدین نسبت به امیر تیمور و مجادلاتی چند، شاه یحیی که خود را به امیر تیمور نزدیک کرده بود حاکم شیراز شد و این حکومت بیشتر از شش ماه به طول نیانجامید که شاه منصور شیراز را بدون زحمتی تصرف و شاه یحیی به یزد گریخت. این غزل در خلال مدّت حکومت شش ماهه شاه یحیی که مردی سخت لئیم و بخیل و مسبت به شاعران و هنرمندان بی اعتنا بود سروده شده و حافظ در خلال این مدت در کمال تنگ دستی، روزگار به سر می برده و به همین سبب آرزوی آمدن شاه منصور را می کرده است .

    مفاد ابیات غزل دلالت بر این دارد که به هنگام بهار و از شدّت استیصال و قطع مواجب این غزل سروده شده و ایهام بیت چهارم غزل بر این معناست که شاه یحیی که قاعدتاً بایستی مشوّق هنرمندان و کمک کننده به معیشت آن ها باشد از شدّت بُخل و لئامت با آن ها دشمنی می ورزد و ما این دردِ دل خود را با چه کسی در میان نهیم .

    مفاد بیت پنجم غزل با عنایت به این دو موضوع روشن می شود : 1- گل بر روی شاخه جوشیده و باز شده و از شدّت بی اعتنایی ما به بی حالی افتاده و ما از شراب بر رخش آبی نپاشیده ایم . 2- گل در دیک گلاب گیری به جوش آمده و برای گرفتن گلاب آن بایستی آب سرد به چهره دیک پاشید تا بخارها سرد و تقطیر شده در ظرف دیگری جمع شوند و ما وظیفه دار بودیم که از شراب بر چهره اش آب بزنیم و چون نتـوانستیم چنین کاری را انجام دهیم به ناچار خودمان از آتش نومیدی به حال جوشش و التهاب افتاده ایم .
    شرح جلالی بر حافظ – دکتر عبدالحسین جلالی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا