غزلیات حافظحافظ

غزل ۲۵۶- نصیحتی کنمت بشنو و بهانه مگیر

نصیحتی کنمت بشنو و بهانه مگیرهر آن چه ناصح مشفق بگویدت بپذیر
ز وصل روی جوانان تمتعی بردارکه در کمینگه عمر است مکر عالم پیر
نعیم هر دو جهان پیش عاشقان بجویکه این متاع قلیل است و آن عطای کثیر
معاشری خوش و رودی بساز می‌خواهمکه درد خویش بگویم به ناله بم و زیر
بر آن سرم که ننوشم می و گنه نکنماگر موافق تدبیر من شود تقدیر
چو قسمت ازلی بی حضور ما کردندگر اندکی نه به وفق رضاست خرده مگیر
چو لاله در قدحم ریز ساقیا می و مشککه نقش خال نگارم نمی‌رود ز ضمیر
بیار ساغر در خوشاب ای ساقیحسود گو کرم آصفی ببین و بمیر
به عزم توبه نهادم قدح ز کف صد بارولی کرشمه ساقی نمی‌کند تقصیر
می دوساله و محبوب چارده سالههمین بس است مرا صحبت صغیر و کبیر
دل رمیده ما را که پیش می‌گیردخبر دهید به مجنون خسته از زنجیر
حدیث توبه در این بزمگه مگو حافظکه ساقیان کمان ابرویت زنند به تیر

 

غزل ۲۵۶

حافظ

خواجه شمس‌الدین محمد بن بهاءالدّین حافظ شیرازی (حدود ۷۲۷ – ۷۹۲ هجری قمری برابر با ۷۰۶ - ۷۶۹ هجری شمسی)، شاعر بزرگ سدهٔ هشتم ایران (برابر قرن چهاردهم میلادی) و یکی از سخنوران نامی جهان است. بیش‌تر شعرهای او غزل هستند که به‌غزلیات حافظ شهرت دارند. گرایش حافظ به شیوهٔ سخن‌پردازی خواجوی کرمانی و شباهت شیوهٔ سخنش با او مشهور است او از مهمترین تأثیرگذاران بر شاعران پس از خود شناخته می‌شود. در قرون هجدهم و نوزدهم اشعار او به زبان‌های اروپایی ترجمه شد و نام او بگونه‌ای به‌محافل ادبی جهان غرب نیز راه یافت. هرساله در تاریخ ۲۰ مهرماه مراسم بزرگداشت حافظ در محل آرامگاه او در شیراز با حضور پژوهشگران ایرانی و خارجی برگزار می‌شود. در ایران این روز را روز بزرگداشت حافظ نامیده‌اند.

نوشته های مشابه

4 دیدگاه

  1. بیت سوم به این شکل اصلا درست به نظر نمی رسد. به نظرم این بهتر است:
    نعیم هر دو جهان پیش عاشقان به جوی (به دو جو)
    که این متاع قلیل است و آن عطای حقیر
    بعد هم حس می کنم “متاع” و “عطای” ساکن باید خوانده شوند.
    با سپاس

  2. معاني لغاني غزل ( 256)

    ناصح: نصيحت كننده ، اندرز دهنده

    مشفق : مهربان

    تمتّع : نصيب و بهره ، فايده بردن .

    كمينگه: كمينگاه ، سنگر حمله، نهانگاهي كه شكارچي خود را در آن پنهان مي كند

    مكر: نيرنگ وحيله .

    كه در كمينگه عمر است مكر عالم پير : مكر و حيله اين دنياي كهن در مخفيگاه به قصد جان تو كمين كرده است

    نعيم : مال ، خواسته ، خوشيهاي زندگي .

    دوجو: به قيمت دو دانه جو، به پشيزي

    متاع قليل : كالاي اندك ، جنس كم بها

    بهاي كثير:قيمت زياد

    رودي بساز :عودي كوك شده وخوش صدا وآماده نواختن .

    ناله بم و زير : صداي كلفت ونازك ، صدايي كه از رشته قطور عود كه از روده گوسفند تابيده درست شده و درشت است با صدايي كه از رشته نازك سيم عود برمي خيزد و ظريف است

    بر آن سرم :عزم آن را دارم

    تدبير: چاره انديشي .

    تقدير: حكم سرنوشت .

    قسمت ازلي :نصيب و بهره يي كه از روز ازل براي هركس مقدر شده و تغيير ناپذير است

    نه به وفق رضاست : موافق ميل و رضايت ما نيست.

    خرده مگير: بهانه گيري مكن .

    نهادم قدح زكف: قدح از كف نهادم ، قدح را به زمين نهاده و از آن چشم پوشيدم .

    كرشمه : ناز وادا و غمزه .

    نمي كند تقصير: در اغوا وتشويق به باده نوشي متن كوتاهي نمي كند

    ضمير: خاطر، صفحه دل، آينه دل .

    صحبت صغير و كبير : هم نشيني و مجالست با خرد و كلان .

    ساغر: پياله بلورين .

    دُرِّ خوشاب: لعل چهره يي رنگ آبدار ووخوش آب و رنگ و شفاف.

    آصف: نام وزير حضرت سليمان ( آصف برخيا) و كنايه از وزير است و منظور حافظ ، خواجه تورانشاه وزير شاه شجاع و شاه زين العابدين فرزند اوست .

    حديث توبه : در اينجا مكراد سختن از توبه گفتن است.

    بزمگه : بزمگاه ، مجلس بزم و عيش و نوش .

    معانی ابیات غزل(256)

    (1) به تو اندرزی می دهم ، به گوش گیر و در پی بهانه و انکار آن مباش : آنچه را که نصیحت گوی مهربان و خیر خواه تو می گوید، قبول کن.

    (2) از وصال روی جوانان بهره برداری کن زیرا مکر ونیرنگ این دنیای کهنه کار در سر راه عمر تو به قصد جانت کمین کرده است.

    (3) در نظر عاشقان ، همه نعمتها ی دنیا و آخرت به بهای دو جو نمی ارزد زیرا در برابر آن کالاهای کم بها ريال قیمت دو جو بیشتر است.

    (4) همنشینی خوشرفتار و عودی خوش آهنگ و کوک شده می خواهم تا در دل خود را با آهنگهای بم وزیر آن ، باز گو کنم. ( 5 ) عزم آن دارم که باده ننوشیده و گناه نکنم، اگر این چاره انديشي من با حکم سرنوشت مطابقت داشته باشد.

    (6) چون در روز ازل که سرنوشت و نصیب وقسمت ما را رقم زده و معین می کردند ما حضور نداشتیم ، اگر آنچه به ما رسیده کمی مورد رضایت ما نیست بهانه گیری مکن .

    (7) صد بار به قصد توبه از شرابخواری ، پیاله را به کناری نهادم اما چه کنم که ناز و کرشمه ساقی در تشویق من به باده نوشی کوتاهی نمی کند.

    (8) ساقی ، می و مشک سوده را ممزوج کرده و به مانند آنچه گل لاله در پیاله خود دارد، در قدح من بریز ، زیرا نقش خال سیاه دلبرم از لو ح سینه ام محو نمی شود.

    (9 ) برای من همین دو مصاحب شراب کهنه دوساله و محبوب نوجوان چهارده ساله به عنوان دوست وخرد و بزرگ کفایت می کند.

    (10) ساقی پیاله بلورین پر از شراب زلال لعل مانند بیاور و به حسود بگو که بزرگواری و زیررا ببین و از حسادت بمیر . (11) حافظ در این مجلس بزم ، سخن از توبه به میان نیاور که ساقیان کمان ابرو تورا به تیر خواهند زد.

    شرح ابیات غزل (256)

    وزن غزل : مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلات بحر غزل : مجتث مثمن مخبون مقصور

    *

    خواجو کرمانی : فتاده ام من دیوانه در غم تو اسیر بیا و طره بر افشان که بشکنم زنجیر

    سلمان : جهان جان بگرفتی به حسن عالمگیر جهان چه باشد و جان چیست ؟ هر چه خواهی گیر

    انوری ( قصیده): 1- بر من آمد خورشید نیکوان شبگیر به قد چو سرو بلند وبه رخ چو بدر منیر

    2-به فال نیک در امد به شهر موکب میر به طالعی که سجودش همی کنند تقدیر کمال الدین اسماعیل : ( قصیده)

    زهی ز رفعت تو خورده آسمان تشویر زهی ندیده تورا چشم روزگار نظیر

    این غزل در حین صدرات خواجه تورانشاه وزیر سروده شده و بازگو کننده دورویی است که حافظ تا اندازه یی با خاطر آسوده می زیسته و ظاهراً وصف یک شب نشینی و مجلس نیمه رسمی است چرا که ما مشاهده می کنیم که شاعر بیت دهم غزل خود را در تعریف آصف و بازگویی از کرم و لطف او در حق خود اختصاص می دهد . بنابراین می توان حدس زد که پس از ارتحال شاه شجاع و ریدن به سلطنت شاه زین العابدین این غزل سروده شده باشد و ما می دانیم که بر طبق وصیت شاه شجاع ، خواجه تورانشاه همچنان در منصب صدرات فرزندش ابقاشده و تا آخر عمر خود به وزارت اشتغال داشت.

    اجمالاً در این غزل بدون شکوه و گلایه ، شاعر مکنونات قلبی خود را به صورت نصیحت بازگو می کند و با احتمال زیاد به صورت غیر مستقیم طرف خطاب شاعر شاه زین العابدین است زیرا :

    اولاً – او جوان بود وبی تجربه و به نصیحت محتاج بود .

    ثانیاً– با مشکلاتی مانند تهدیدات تیمور و احتمال بازپس گیری شیراز توسط شاه یحیی که با آن مواجه بود از این پیشامد ها شکایت داشت و لذا می توان ایهام ابیات اول و ششم را به اونسبت داد .

    بیت نهم این غزل که به صورت تکیه کلام خوشحالان باده پیما از یکطرف و مورد استناد عرفا، مبنی بر اشاره به قرآن کریم و حضرت رسول اکرم ( ص) از طرف دیگر در آمده، توجه عمیق همه طبقات را به اشعار حافظ می رساند که هر کسی بر وفق سلیقه خود و در طرفداری از حافظ اشعار اورا معنا و تعبیر می کند و این نکته یی است که حسن انتخاب سبک غزلسرایی حافظ را می رساند چه سخن در ایهام گفتن، عمق کلام را بیشتر و به سلیقه های مختلف نزدیکتر می سازد. بیت مقطع این غزل دلالت دارد که در مجلس بزمی ، حافظ شرکت داشته و احتمالاً میزبان آن خواجه تورانشاه بوده و حافظ به عنوان سپاسگزاری این غزل شاد را به نام او کرده است.
    شرح جلالی بر حافظ – دکتر عبدالحسین جلالی

  3. غریب الله — تیر ۳۰, ۱۳۹۶ @ ۱۱:۰۹ ق.ظ
    توضیح کاملتر از بیت دهم از غزل ۲۵۶ جناب حافظ شیرازی

    (**می دو ساله و معشوق چهارده ساله**)

    به نام خدای رحمان . جناب حافظ شیرازی نه بچه باز است و نه …..و هرکس شعرهای او را به سوء و بدی ,تعبیر کند کاملا در اشتباه افتاده است و در غزل۲۵۶ منظور از می دو ساله منظور مقام تجرد ازصورت می‌باشد که این حالت برای حافظ دوسال طول کشید تا تبدیل به ملکه شد و کامل درنفس شریفشان قرار گرفت و همان طور که از آیت الله العظمی سید علی قاضی و آیت الله شیخ حسنعلی نجابت نقل شده که این دو بزرگوار در اواخر عمر شریفشان، مقام تجرد از صورت را از خداوند رحمان خواستند و مستجاب شد و هر دو فرمودند لا اقل دو سال طول می کشد تا مقام تجرد از صورت برای ما محقق و ملکه شود و کسیکه به مقام تجرد از صورت در او محقق شد همان سخن رسول خدا صلی الله و علیه و آله و سلم که فرمودند سلمان از ما اهل بیت است ،بر چنین شخصی تطبیق پیدا می کند. به نحو اتم و اکمل بر جناب حافظ شیرازی و آیت الله العظمی سید علی قاضی و آیت الله نجابت شیرازی تطبیق کامل دارد. فقط جناب آیت الله قاضی از آن دو بزرگوار کاملتر ودر مرتبه بالاتر داشتند ونیز از نظر ظرفیت واستعداد از آن دو بزرگوار بسیار وسیع تر بودند . وکسی هم که تجرد از صورت برایش حاصل شود چنین شخصی جزء اهل بیت علیهم السلام قرار گرفته و پشت سر چهار ده معصوم علیهم السلام قرار می گیرد و تفضلات الهی اول بر چهارده معصوم علیهم السلام و بعد از چهارده معصوم واز طریق چهارده معصوم به چنین شخصی که تجرد کامل از صورت را دارد، عنایت می شود. و منظور از معشوق چهارده ساله همان چهارده معصوم علیهم السلام می باشد، که جناب حافظ شیرازی به کبیر تعبیر میکند، یعنی بعد از خدا و نوشیدن می دو ساله که همان ( تجرد از صورت که منظورش صغیر بود)می فرماید عنایت چهارده معصوم و همراهی کامل چهارده معصوم مخصوصا علی بن ابی طالب علیه السلام با من ، این فضل کبیر پروردگار در حق من است که مرا کفایت می کند. و نام دیگر تجرد از صورت البته بطور کامل، همان توحید ذات و یا مقام ده درجه ایمان می باشد،که حافظ شیرازی به رمز و کنایه ،این بیت را در این غزل به عنوان بیت دهم اورده و این اشاره به ایمان ده درجه وهمچنین ایمان ده درجه ای خود دارد که از طریق اهل بیت پیغمبر به ایشان عنایت شده است والبته جناب حافظ در جای دیگر هم به این مطلب صریحاً اشاره کرده و انجا که گفتند؛
    چهل سال رنج و غصه کشیدیم و عاقبت
    تدبیر ما به دست شراب دو ساله بود ؛
    یعنی چهل سال ریاضت وسختی را تحمل کردم ونتیجه اش مقام تجرد از صورت را در دو سال در بنده ملکه شد و قرار گرفت ، واین بس مقامی بلند است که دست هر کسی به آن نمی رسد والسلام. این متن از غریب الله می باشد

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا