غزلیات حافظحافظ
غزل ۱۵۴- راهی بزن که آهی بر ساز آن توان زد
راهی بزن که آهی بر ساز آن توان زد | شعری بخوان که با او رطل گران توان زد |
بر آستان جانان گر سر توان نهادن | گلبانگ سربلندی بر آسمان توان زد |
قد خمیده ما سهلت نماید اما | بر چشم دشمنان تیر از این کمان توان زد |
در خانقه نگنجد اسرار عشقبازی | جام می مغانه هم با مغان توان زد |
درویش را نباشد برگ سرای سلطان | ماییم و کهنه دلقی کتش در آن توان زد |
اهل نظر دو عالم در یک نظر ببازند | عشق است و داو اول بر نقد جان توان زد |
گر دولت وصالت خواهد دری گشودن | سرها بدین تخیل بر آستان توان زد |
عشق و شباب و رندی مجموعه مراد است | چون جمع شد معانی گوی بیان توان زد |
شد رهزن سلامت زلف تو وین عجب نیست | گر راه زن تو باشی صد کاروان توان زد |
حافظ به حق قرآن کز شید و زرق بازآی | باشد که گوی عیشی در این جهان توان زد |
رطل گران توان زد: رصل زدن به معنای می نوشنیدن است . رطل گران یعنی می بسیار و فراوان
استاد شجریان در این آواز این شعر را به کمال میرساند
http://www.youtube.com/watch?v=AETEOs77hQ4
ای عزیز! اسرار عشق ومستی چیزی نیست که هرکس از آن سر درآورد.عشق و مستی جایگاه مخصوص دارند.و شما در راه عشق گام گذاشته ای،که صبر وسلامت را برسر آن ازدست داده ای.شگفتی نکن که عشق وجوانی وبهره گیری از این مواهب خداداد،مجموعه اسبابی است که مراد وکامیابی انسان از آن فراهم می شود همانگونه که با فراهم آمدن ابواب معانی انسان قادر به سخن گفتن می شود.به خاطر شرم نباید درعشق را به روی خود بست واز وصال جانان چشم پوشید.اما همیشه باید فضیلت عشق را رعایت کرد.
ای عزیز!شما فردی با همت هستید وعزت نفس والایی دارید.روی این اصل از چیزی که داری خوشنودی یا خیلی راحت از مظاهر مادی می گذری،پس به خدا تکیه کن و از او طلب خیر نما وهمانگونه که با صدق وصفا هستی،به احترام قرآن،از دورویی احتراز کن ودیگران را هم به این امر سفارش نما،تا ان شاءالله از برکت آن به سعادن برسی.
بلی شعر زیبایی است ممنون مانند این عکسhttp://s4.picofile.com/file/8177671292/20150315_125858_1_1_picsay.jpg