فردوسیپادشاهی هرمزد دوازده سال بود

بخش ۱ – پادشاهی هرمزد دوازده سال بود

بخندید تموز بر سرخ سیب

همی‌کرد با بار و برگش عتاب

که آن دسته گل بوقت بهار

بمستی همی‌داشتی درکنار

همی باد شرم آمد از رنگ اوی

همی یاد یار آمد از چنگ اوی

چه کردی که بودت خریدار آن

کجا یافتی تیز بازار آن

عقیق و زبرجد که دادت بهم

ز بار گران شاخ تو هم بخم

همانا که گل را بها خواستی

بدان رنگ رخ را بیاراستی

همی رنگ شرم آید از گردنت

همی مشک بوید ز پیراهنت

مگر جامه از مشتری بستدی

به لوئلؤ بر از خون نقط برزدی

زبرجدت برگست و چرمت بنفش

سرت برتر از کاویانی درفش

بپیرایه زرد وسرخ وسپید

مرا کردی از برگ گل ناامید

نگارا بهارا کجا رفته‌ای

که آرایش باغ بنهفته‌ای

همی مهرگان بوید از باد تو

بجام می‌اندر کنم یاد تو

چورنگت شود سبز بستایمت

چو دیهیم هرمز بیارایمت

که امروز تیزست بازار من

نبینی پس از مرگ آثار من

فردوسی

حکیم ابوالقاسم فردوسی توسی (زادهٔ ۳۱۹ خورشیدی، ۳۲۹ هجری قمری - درگذشتهٔ پیش از ۳۹۷ خورشیدی، ۴۱۱ هجری قمری در توس خراسان)، سخن‌سرای نامی ایران و سرایندهٔ شاهنامه حماسهٔ ملی ایران است. فردوسی را بزرگ‌ترین سرایندهٔ پارسی‌گو دانسته‌اند.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا