پادشاهی خسرو پرویز
-
بخش ۷۶
همیبود خسرو بران مرغزار درخت بلند ازبرش سایه دار چو بگذشت نیمی ز روز دراز بنان آمد آن پادشا رانیاز…
بیشتر بخوانید » -
بخش ۷۵
همان زاد فرخ بدرگاه بر همیبود و کس را ندادی گذر که آگه شدی زان سخن شهریار به درگاه بر…
بیشتر بخوانید » -
بخش ۷۴
بدانست هم زاد فرخ که شاه ز لشکر همه زو شناسد گناه چو آمد برون آن بد اندیش شاه نیارست…
بیشتر بخوانید » -
بخش ۷۳
بدان نامور تخت و جای مهی بزرگی و دیهیم شاهنشهی جهاندار هم داستانی نکرد از ایران و توران برآورد گرد…
بیشتر بخوانید » -
بخش ۷۲
کنون از بزرگی خسرو سخن بگویم کنم تازه روز کهن بران سان بزرگی کس اندر جهان ندارد بیاد از کهان…
بیشتر بخوانید » -
بخش ۷۱
از ایوان خسرو کنون داستان بگویم که پیش آمد از راستان جهان بر کهان و مهان بگذرد خردمند مردم چرا…
بیشتر بخوانید » -
بخش ۷۰
همی هر زمان شاه برتر گذشت چوشد سال شاهیش بر بیست و هشت کسی رانشد بر درش کار بد ز…
بیشتر بخوانید » -
بخش ۶۹
کنون داستان گوی در داستان ازان یک دل ویک زبان راستان ز تختی که خوانی ورا طاق دیس که بنهاد…
بیشتر بخوانید » -
بخش ۶۷
چو آگاهی آمد ز خسرو به راه به نزد بزرگان و نزد سپاه که شیرین به مشکوی خسرو شدست کهن…
بیشتر بخوانید » -
بخش ۶۸
ازان پس فزون شد بزرگی شاه که خورشید شد آن کجا بود ماه همه روز با دخت قیصر بدی همو…
بیشتر بخوانید »