قطعات
-
شمارهٔ ۱۱۶
هر که بینی مراد و راحت خویش از همه خلق بیشتر خواهد و آن میسر شود به کوشش و رنج…
بیشتر بخوانید » -
شمارهٔ ۱۱۷ – ظاهرا در مدح صاحب دیوان است
به سمع خواجه رسانید اگر مجال بود که ای خزانهٔ ارزاق را کف تو کلید به لطف و خوی تو…
بیشتر بخوانید » -
شمارهٔ ۱۱۱
هر که بر روی زمین مهلت عیشی دارد ای بسا روز که در زیر زمین خواهد بود کشتی آرام نگیرد…
بیشتر بخوانید » -
شمارهٔ ۱۱۲
اگر ملازم خاک در کسی باشی چو آستانه ندیم خسیت باید بود ز بهر نعمت دنیا که خاک بر سر…
بیشتر بخوانید » -
شمارهٔ ۱۱۳
نگر تا نبینی ز ظلم شهی که از ظلم او سینهها چاک بود ازیرا که دیدیم کز بد بتر بسی…
بیشتر بخوانید » -
شمارهٔ ۱۱۴
روز قالی فشاندنست امروز تا غبار از میان ما برود چون مگس در سرای گرد آمد خوان نباید نهاد تا…
بیشتر بخوانید » -
شمارهٔ ۱۰۸
متکلف به نغمه در قرآن حق بیازرد و خلق را بربود آن یکی خسر آن دگر باشد مایه وقتی زیان…
بیشتر بخوانید » -
شمارهٔ ۱۱۰
هزار سال به امید تو توانم بود اگر مراد برآید هنوز باشد زود اگر مراد نیابم مرا امید بسست نه…
بیشتر بخوانید » -
شمارهٔ ۱۰۹
مرغ جایی که علف بیند و چیند گردد مرد صاحبنظر آنجا که وفا بیند و جود سفله گو روی مگردان…
بیشتر بخوانید » -
شمارهٔ ۱۰۴
ناکسان را فراستیست عظیم گرچه تاریک طبع و بدخویند چون دو کس مشورت برند به هم گویند این عیب من…
بیشتر بخوانید »