دیوان اشعار سعدی
-
تکه ۱۹
من این نامه که اکنون مینویسم به آب چشم پر خون مینویسم ازین در بر نوشتم نامه لیکن نه آن…
بیشتر بخوانید » -
تکه ۱۳ – خسرو من چون به بارگاه (برآید)
خسرو من چون به بارگاه برآید نعره و فریاد از سپاه برآید عاشق صادق ز خان و مان بگریزد مرد…
بیشتر بخوانید » -
تکه ۱۴
باد بهاری وزید، از طرف مرغزار باز به گردون رسید، نالهٔ هر مرغزار سرو شد افراخته، کار چمن ساخته نعره…
بیشتر بخوانید » -
تکه ۱۵
ایا نسیم سحر بوی زلف یار بیار قرار دل ز سر زلف بیقرار بیار سلامی از من مسکین بدان صنوبر…
بیشتر بخوانید » -
تکه ۱۶
اگر چه دل به کسی داد، جان ماست هنوز به جان او که دلم بر سر وفاست هنوز ندانم از…
بیشتر بخوانید » -
تکه ۹
ما ترک سر بگفتیم، تا دردسر نباشد غیر از خیال جانان، در جان و سر نباشد در روی هر سپیدی،…
بیشتر بخوانید » -
تکه ۱۰
بخت و دولت به برم زآب روان باز آمد وز سعادت به سرم سرو روان باز آمد پیر بودم به…
بیشتر بخوانید » -
تکه ۱۲
یاد دارم که روزگاری بود که مرا پیش غمگساری بود با لب یار و در بر دلدار هر زمانیم کار…
بیشتر بخوانید » -
تکه ۶
حالم از شرح غمت افسانه ایست چشمم از عکس رخت بتخانه ایست هر کجا بدگوهری در عالمست در کنار آنچنان…
بیشتر بخوانید »