باب اول در عدل و تدبیر و رایسعدی

گفتار اندر حذر از دشمنی که در طاعت آید

گرت خویش دشمن شود دوستدار

ز تلبیسش ایمن مشو زینهار

که گردد درونش به کین تو ریش

چو یاد آیدش مهر پیوند خویش

بد اندیش را لفظ شیرین مبین

که ممکن بود زهر در انگبین

کسی جان از آسیب دشمن ببرد

که مر دوستان را به دشمن شمرد

نگه دارد آن شوخ در کیسه در

که بیند همه خلق را کیسه بر

سپاهی که عاصی شود در امیر

ورا تا توانی بخدمت مگیر

ندانست سالار خود را سپاس

تو را هم ندارد، ز غدرش هراس

به سوگند و عهد استوارش مدار

نگهبان پنهان بر او بر گمار

نو آموز را ریسمان کن دراز

نه بگسل که دیگر نبینیش باز

چو اقلیم دشمن به جنگ و حصار

گرفتی، به زندانیانش سپار

که بندی چو دندان به خون در برد

ز حلقوم بیدادگر خون خورد

چو برکندی از چنگ دشمن دیار

رعیت به سامان تر از وی بدار

که گر باز کوبد در کار زار

بر آرند عام از دماغش دمار

وگر شهریان را رسانی گزند

در شهر بر روی دشمن مبند

مگو دشمن تیغ زن بر درست

که انباز دشمن به شهر اندرست

سعدی

ابومحمد مُصلِح‌الدین بن عَبدُالله نامور به سعدی شیرازی و مشرف الدین (۵۸۵ یا ۶۰۶ – ۶۹۱ هجری قمری، برابر با: ۵۶۸ یا ۵۸۸ - ۶۷۱ هجری شمسی) شاعر و نویسندهٔ پارسی‌گوی ایرانی است. آوازهٔ او بیشتر به خاطر نظم و نثر آهنگین، گیرا و قوی اوست. جایگاهش نزد اهل ادب تا بدان‌جاست که به وی لقب استاد سخن و شیخ اجل داده‌اند. آثار معروفش کتاب گلستان در نثر و بوستان در بحر متقارب و نیز غزلیات و دیوان اشعار اوست که به این سه اثر کلیات سعدی می‌گویند.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا