غزلیاتدیوان شمسمولوی

غزل شمارهٔ ۳۱۸۰

اخلائی! اخلائی! صفونی عند مولایی

و قولوا ان ادوایی قد استولت لافنایی

اخلایی اخلایی، مرا جانیست سودایی

چو طوفان بر سرم بارد، غم و سودا ز بالایی

و قولوا: « ایها المولی، الا یا نظرهالدنیا

فجدلی نظره احیا، اذا ما شت ابقایی

اخلایی اخلایی،بشویید از دل من دست

کزین اندیشه دادم دل به دست موج دریایی

یقول العشق لی یا هو فصیحا فاتحا فاه

فمالم تأت لقیاه متی تفرح بلقایی؟!

اخلایی اخلایی، خبر آن کارفرما را

که سخت از کار رفتم من، مرا کاری بفرمایی

فجد بالروح یا ساقی، و رو منه اشواقی

ولا تبق لنا باقی، سوی تصویر مولایی

اخلایی اخلایی، امانت دست من گیرید

که مستم، ره نمی‌دانم، بدان معشوق زیبایی

فجد بالراح لی شکرا، ولا تبق لنا فکرا

فها ان لم تکن صرفا، فما زجه ببلوایی

اخلایی اخلایی، به کوی او سپاریدم

بران خاکم بخسبانید کن سرمه‌ست و بینایی

الا یا ساقی الواهب، ادر من خمره الراهب

فلا ندری من‌الذاهب، ولا ندری من‌الجایی

اخلایی اخلایی خبر جان را که می‌دانم

که تو بر راه اندیشه حریفان را همی پایی

مغانی الروح! غنوالی، وبالاوتار طنوالی

و بالالحان حنوالی غنا کم صفو مغنایی

اخلایی اخلایی، که هر روزی یکی شوری

به کوی لولیان افتد، ازان لولی سرنایی

و تبریزا صفوالیها، و شمس‌الدین تالیها

فهو مولی موالیها، و مولا کل علیایی

اخلایی اخلایی، زبان پارسی می‌گو

که نبود شرط در حلقه، شکر خوردن به تنهایی

مولانا جلال‌الدین محمد بلخی

جلال‌الدین محمد بلخی معروف به مولوی و مولانا و رومی (‎۶ ربیع‌الاول ۶۰۴، بلخ، یا وخش، – ۵ جمادی‌الثانی ۶۷۲ هجری قمری، قونیه) (۱۵ مهر ۵۸۶ - ۴ دی ۶۵۲ هجری شمسی) از مشهورترین شاعران ایرانی‌تبار پارسی‌گوی است. نام کامل وی «محمد ابن محمد ابن حسین حسینی خطیبی بکری بلخی» بوده و در دوران حیات به القاب «جلال‌الدین»، «خداوندگار» و «مولانا خداوندگار» نامیده می‌شده‌است. در قرن‌های بعد (ظاهراً از قرن ۹) القاب «مولوی»، «مولانا»، «مولوی رومی» و «ملای رومی» برای وی به کار رفته‌است و از برخی از اشعارش تخلص او را «خاموش» و «خَموش» و «خامُش» دانسته‌اند. زبان مادری وی پارسی بوده است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا