غزلیاتدیوان شمسمولوی

غزل شمارهٔ ۳۰۲۵

جای دگر بوده‌ای زانک تهی روده‌ای

آب دگر خورده‌ای زانک گل آلوده‌ای

مست دگر باده‌ای کاحمق و بس ساده‌ای

دل چه بدو داده‌ای رو که نیاسوده‌ای

گنج روان در دلت بر سر گنج این گلت

گیرم بی‌دیده‌ای آخر نشنوده‌ای

چیست سپیدی چشم از اثر نفس و خشم

چون پی دارو ز یشم سرمه دهی سوده‌ای

از نظر لم یزل دارد جانت تگل

پرتو خورشید را تو به گل اندوده‌ای

گنج دلت سر به مهر وین جگرت کان مهر

ای تو شکم خوار چند در هوس روده‌ای

از اثر شمس دینست این تبش عشق تو

وز تبریزست این بخت که پرورده‌ای

مولانا جلال‌الدین محمد بلخی

جلال‌الدین محمد بلخی معروف به مولوی و مولانا و رومی (‎۶ ربیع‌الاول ۶۰۴، بلخ، یا وخش، – ۵ جمادی‌الثانی ۶۷۲ هجری قمری، قونیه) (۱۵ مهر ۵۸۶ - ۴ دی ۶۵۲ هجری شمسی) از مشهورترین شاعران ایرانی‌تبار پارسی‌گوی است. نام کامل وی «محمد ابن محمد ابن حسین حسینی خطیبی بکری بلخی» بوده و در دوران حیات به القاب «جلال‌الدین»، «خداوندگار» و «مولانا خداوندگار» نامیده می‌شده‌است. در قرن‌های بعد (ظاهراً از قرن ۹) القاب «مولوی»، «مولانا»، «مولوی رومی» و «ملای رومی» برای وی به کار رفته‌است و از برخی از اشعارش تخلص او را «خاموش» و «خَموش» و «خامُش» دانسته‌اند. زبان مادری وی پارسی بوده است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا