غزلیاتدیوان شمسمولوی

غزل شمارهٔ ۲۷۲

حداء الحادی صباحا بهواکم فاتینا

صدنا عنکم ظباء حسدونا فابینا

و تلاقینا ملاحا فی فناکم خفرات

فتعاشقنا بغنج فسبونا و سبینا

عذل العاذل یوما عن هواکم ناصحیا

ان یخافوا عن هواکم فسمعنا و عصینا

و رایناکم بدورا فی سماوات المعالی

فاستترنا کنجوم بضیاکم و اهتدینا

بدرنا مثل خطیب امنا فی یوم عید

فاصطفینا حول بدر فی صلوه اقتدینا

فدهشنا من جمال یوسف ثم افقنا

فاذا کاسات راح کدماء بیدینا

فبلا فم شربنا و بلا روح سکرنا

فبلا راس فخرنا و بلا رجل سرینا

فبلا انف شممنا و بلا عقل فهمنا

و بلا شدق ضحکنا و بلا عین بکینا

نور الله زمانا حازنا الوصل امانا

و سقی الله مکانا بحبیب التقینا

و شربنا من مدام سکر ذات قوام

فی قعود و قیام فظهرنا و اختفینا

فهززنا غصن مجد فنثرنا تمر وجد

فاذا نحن سکاری فطفقنا و اجتبینا

مولانا جلال‌الدین محمد بلخی

جلال‌الدین محمد بلخی معروف به مولوی و مولانا و رومی (‎۶ ربیع‌الاول ۶۰۴، بلخ، یا وخش، – ۵ جمادی‌الثانی ۶۷۲ هجری قمری، قونیه) (۱۵ مهر ۵۸۶ - ۴ دی ۶۵۲ هجری شمسی) از مشهورترین شاعران ایرانی‌تبار پارسی‌گوی است. نام کامل وی «محمد ابن محمد ابن حسین حسینی خطیبی بکری بلخی» بوده و در دوران حیات به القاب «جلال‌الدین»، «خداوندگار» و «مولانا خداوندگار» نامیده می‌شده‌است. در قرن‌های بعد (ظاهراً از قرن ۹) القاب «مولوی»، «مولانا»، «مولوی رومی» و «ملای رومی» برای وی به کار رفته‌است و از برخی از اشعارش تخلص او را «خاموش» و «خَموش» و «خامُش» دانسته‌اند. زبان مادری وی پارسی بوده است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا