غزلیاتدیوان شمسمولوی

غزل شمارهٔ ۲۶۹۳

به تن با ما به دل در مرغزاری

چو دربند شکاری تو شکاری

به تن این جا میان بسته چو نایی

به باطن همچو باد بی‌قراری

تنت چون جامه غواص بر خاک

تو چون ماهی روش در آب داری

در این دریا بسی رگ‌هاست صافی

بسی رگ‌هاست کان تیره است و تاری

صفای دل از آن رگ‌های صافی است

بدان رگ پی بری چون پر برآری

در آن رگ‌ها تو همچون خون نهانی

ور انگشتی نهم تو شرم داری

از آن رگ‌هاست بانگ چنگ خوش رگ

ز عکس و لطف آن زاری است زاری

ز بحر بی‌کنار است این نواها

کی می‌غرد به موج از بی‌کناری

مولانا جلال‌الدین محمد بلخی

جلال‌الدین محمد بلخی معروف به مولوی و مولانا و رومی (‎۶ ربیع‌الاول ۶۰۴، بلخ، یا وخش، – ۵ جمادی‌الثانی ۶۷۲ هجری قمری، قونیه) (۱۵ مهر ۵۸۶ - ۴ دی ۶۵۲ هجری شمسی) از مشهورترین شاعران ایرانی‌تبار پارسی‌گوی است. نام کامل وی «محمد ابن محمد ابن حسین حسینی خطیبی بکری بلخی» بوده و در دوران حیات به القاب «جلال‌الدین»، «خداوندگار» و «مولانا خداوندگار» نامیده می‌شده‌است. در قرن‌های بعد (ظاهراً از قرن ۹) القاب «مولوی»، «مولانا»، «مولوی رومی» و «ملای رومی» برای وی به کار رفته‌است و از برخی از اشعارش تخلص او را «خاموش» و «خَموش» و «خامُش» دانسته‌اند. زبان مادری وی پارسی بوده است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا