غزلیاتدیوان شمسمولوی

غزل شمارهٔ ۲۳۲۰

بی‌برگی بستان بین کآمد دی دیوانه

خوبان چمن رفتند از باغ سوی خانه

زردی رخ بستان کز فرقت آن خوبان

بستان شده گورستان زندان شده کاشانه

ترکان پری چهره نک عزم سفر کردند

یک یک به سوی قشلق از غارت بیگانه

کی باشد کاین ترکان از قشلق بازآیند

چون گنج بدید آید زین گوشه ویرانه

کی باشد کاین مستان آیند سوی بستان

سرسبز و خوش و حیران رقصان شده مستانه

ز انبار تهی گردد پر گردد پیمانه

آن عالم انبار است وین عالم پیمانه

پیمانه چو شد خالی ز انبار بباید جست

ز انبار نهان کان جا پوسیده نشد دانه

مولانا جلال‌الدین محمد بلخی

جلال‌الدین محمد بلخی معروف به مولوی و مولانا و رومی (‎۶ ربیع‌الاول ۶۰۴، بلخ، یا وخش، – ۵ جمادی‌الثانی ۶۷۲ هجری قمری، قونیه) (۱۵ مهر ۵۸۶ - ۴ دی ۶۵۲ هجری شمسی) از مشهورترین شاعران ایرانی‌تبار پارسی‌گوی است. نام کامل وی «محمد ابن محمد ابن حسین حسینی خطیبی بکری بلخی» بوده و در دوران حیات به القاب «جلال‌الدین»، «خداوندگار» و «مولانا خداوندگار» نامیده می‌شده‌است. در قرن‌های بعد (ظاهراً از قرن ۹) القاب «مولوی»، «مولانا»، «مولوی رومی» و «ملای رومی» برای وی به کار رفته‌است و از برخی از اشعارش تخلص او را «خاموش» و «خَموش» و «خامُش» دانسته‌اند. زبان مادری وی پارسی بوده است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا