غزلیاتدیوان شمسمولوی

غزل شمارهٔ ۲۲۸۶

ای تو برای آبرو آب حیات ریخته

زهر گرفته در دهان قند و نبات ریخته

مست و خراب این چنین چرخ ندانی از زمین

از پی آب پارگین آب فرات ریخته

همچو خران به کاه و جو نیست روا چنین مرو

بر فقرا تو درنگر زر صدقات ریخته

روح شو و جهت مجو ذات شو و صفت مگو

زان شه بی‌جهت نگر جمله جهات ریخته

آه دریغ مغز تو در ره پوست باخته

آه دریغ شاه تو در غم مات ریخته

از غم مات شاه دل خانه به خانه می‌دود

رنگ رخ و پیاده‌ها بهر نجات ریخته

جسته برات جان از او باز چو دیده روی او

کیسه دریده پیش او جمله برات ریخته

از صفتش صفات ما خارشناس گل شده

باز صفات ما چو گل در ره ذات ریخته

بال و پری که او تو را برد و اسیر دام کرد

بال و پری است عاریت روز وفات ریخته

مولانا جلال‌الدین محمد بلخی

جلال‌الدین محمد بلخی معروف به مولوی و مولانا و رومی (‎۶ ربیع‌الاول ۶۰۴، بلخ، یا وخش، – ۵ جمادی‌الثانی ۶۷۲ هجری قمری، قونیه) (۱۵ مهر ۵۸۶ - ۴ دی ۶۵۲ هجری شمسی) از مشهورترین شاعران ایرانی‌تبار پارسی‌گوی است. نام کامل وی «محمد ابن محمد ابن حسین حسینی خطیبی بکری بلخی» بوده و در دوران حیات به القاب «جلال‌الدین»، «خداوندگار» و «مولانا خداوندگار» نامیده می‌شده‌است. در قرن‌های بعد (ظاهراً از قرن ۹) القاب «مولوی»، «مولانا»، «مولوی رومی» و «ملای رومی» برای وی به کار رفته‌است و از برخی از اشعارش تخلص او را «خاموش» و «خَموش» و «خامُش» دانسته‌اند. زبان مادری وی پارسی بوده است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا