غزلیاتدیوان شمسمولوی

غزل شمارهٔ ۱۳۶۵

یا منیر البدر قد اوضحت بالبلبال بال

بالهوی زلزلتنی و العقل فی الزلزال زال

کم انادی انظر و نقتبس من نورکم

قد رجعنا جانبا من طور انوار الجلال

من رآی نورا انیسا یملا الدنیا هوی

للسری منه جمال للعدی منه ملال

کل امر منه حق مستحق نافذ

ینفع الامراض طرا ینجلی منه الکلال

من شکا مغلاق باب فلینل مفتاحه

من شکا ضر الظما فلیستقی الماء الزلال

لیس ذا اسماء صفر باطل سمیته

دعوه التحقیق حال خدعه الدنیا محال

حبذا اسواق اشواق ربت ارباجها

حبذا نور یکون الشمس فیه کالهلال

ما علیکم لو سهرتم لیله الف الهوی

ربما تلقون ضیفا تعرفوا لیل الرحال

یا محبا قم تنادم فالمحب لا ینام

یا نعوسا قم تفرج حسن ربات الحجال

دولتش همسایه شد همسایگان را مژده شو

مرغ جان‌ها را ببخشد کر و فرش پر و بال

مولانا جلال‌الدین محمد بلخی

جلال‌الدین محمد بلخی معروف به مولوی و مولانا و رومی (‎۶ ربیع‌الاول ۶۰۴، بلخ، یا وخش، – ۵ جمادی‌الثانی ۶۷۲ هجری قمری، قونیه) (۱۵ مهر ۵۸۶ - ۴ دی ۶۵۲ هجری شمسی) از مشهورترین شاعران ایرانی‌تبار پارسی‌گوی است. نام کامل وی «محمد ابن محمد ابن حسین حسینی خطیبی بکری بلخی» بوده و در دوران حیات به القاب «جلال‌الدین»، «خداوندگار» و «مولانا خداوندگار» نامیده می‌شده‌است. در قرن‌های بعد (ظاهراً از قرن ۹) القاب «مولوی»، «مولانا»، «مولوی رومی» و «ملای رومی» برای وی به کار رفته‌است و از برخی از اشعارش تخلص او را «خاموش» و «خَموش» و «خامُش» دانسته‌اند. زبان مادری وی پارسی بوده است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا