غزلیاتدیوان شمسمولوی

غزل شمارهٔ ۱۲۳۵

نگاری را که می‌جویم به جانش

نمی‌بینم میان حاضرانش

کجا رفت او میان حاضران نیست

در این مجلس نمی‌بینم نشانش

نظر می‌افکنم هر سو و هر جا

نمی‌بینم اثر از گلستانش

مسلمانان کجا شد نامداری

که می‌دیدم چو شمع اندر میانش

بگو نامش که هر کی نام او گفت

به گور اندر نپوسد استخوانش

خنک آن را که دست او ببوسید

به وقت مرگ شیرین شد دهانش

ز رویش شکر گویم یا ز خویش

که کفو او نمی‌بیند جهانش

زمینی گر نیابد شکل او چیست

که می‌گردد در این عشق آسمانش

بگو القاب شمس الدین تبریز

مدار از گوش مشتاقان نهانش

مولانا جلال‌الدین محمد بلخی

جلال‌الدین محمد بلخی معروف به مولوی و مولانا و رومی (‎۶ ربیع‌الاول ۶۰۴، بلخ، یا وخش، – ۵ جمادی‌الثانی ۶۷۲ هجری قمری، قونیه) (۱۵ مهر ۵۸۶ - ۴ دی ۶۵۲ هجری شمسی) از مشهورترین شاعران ایرانی‌تبار پارسی‌گوی است. نام کامل وی «محمد ابن محمد ابن حسین حسینی خطیبی بکری بلخی» بوده و در دوران حیات به القاب «جلال‌الدین»، «خداوندگار» و «مولانا خداوندگار» نامیده می‌شده‌است. در قرن‌های بعد (ظاهراً از قرن ۹) القاب «مولوی»، «مولانا»، «مولوی رومی» و «ملای رومی» برای وی به کار رفته‌است و از برخی از اشعارش تخلص او را «خاموش» و «خَموش» و «خامُش» دانسته‌اند. زبان مادری وی پارسی بوده است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا