مثنوی معنویدفتر چهارممولوی

بخش ۴۱ – نشان خواستن عبدالمطلب از موضع محمد علیه‌السلام کی کجاش یابم و جواب آمدن از اندرون کعبه و نشان یافتن

از درون کعبه آوازش رسید

گفت ای جوینده آن طفل رشید

در فلان وادیست زیر آن درخت

پس روان شد زود پیر نیکبخت

در رکاب او امیران قریش

زانک جدش بود ز اعیان قریش

تا به پشت آدم اسلافش همه

مهتران بزم و رزم و ملحمه

این نسب خود پوست او را بوده است

کز شهنشاهان مه پالوده است

مغز او خود از نسب دورست و پاک

نیست جنسش از سمک کس تا سماک

نور حق را کس نجوید زاد و بود

خلعت حق را چه حاجت تار و پود

کمترین خلعت که بدهد در ثواب

بر فزاید بر طراز آفتاب

مولانا جلال‌الدین محمد بلخی

جلال‌الدین محمد بلخی معروف به مولوی و مولانا و رومی (‎۶ ربیع‌الاول ۶۰۴، بلخ، یا وخش، – ۵ جمادی‌الثانی ۶۷۲ هجری قمری، قونیه) (۱۵ مهر ۵۸۶ - ۴ دی ۶۵۲ هجری شمسی) از مشهورترین شاعران ایرانی‌تبار پارسی‌گوی است. نام کامل وی «محمد ابن محمد ابن حسین حسینی خطیبی بکری بلخی» بوده و در دوران حیات به القاب «جلال‌الدین»، «خداوندگار» و «مولانا خداوندگار» نامیده می‌شده‌است. در قرن‌های بعد (ظاهراً از قرن ۹) القاب «مولوی»، «مولانا»، «مولوی رومی» و «ملای رومی» برای وی به کار رفته‌است و از برخی از اشعارش تخلص او را «خاموش» و «خَموش» و «خامُش» دانسته‌اند. زبان مادری وی پارسی بوده است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا