مثنوی معنویدفتر چهارممولوی

بخش ۲۴ – بازگردانیدن سلیمان علیه‌السلام رسولان بلقیس را به آن هدیه‌ها کی آورده بودند سوی بلقیس و دعوت کردن بلقیس را به ایمان و ترک آفتاب‌پرستی

باز گردید ای رسولان خجل

زر شما را دل به من آرید دل

این زر من بر سر آن زر نهید

کوری تن فرج استر را دهید

فرج استر لایق حلقهٔ زرست

زر عاشق روی زرد اصفرست

که نظرگاه خداوندست آن

کز نظرانداز خورشیدست کان

کو نظرگاه شعاع آفتاب

کو نظرگاه خداوند لباب

از گرفت من ز جان اسپر کنید

گرچه اکنون هم گرفتار منید

مرغ فتنه دانه بر بامست او

پر گشاده بستهٔ دامست او

چون به دانه داد او دل را به جان

ناگرفته مر ورا بگرفته دان

آن نظرها که به دانه می‌کند

آن گره دان کو به پا برمی‌زند

دانه گوید گر تو می‌دزدی نظر

من همی دزدم ز تو صبر و مقر

چون کشیدت آن نظر اندر پیم

پس بدانی کز تو من غافل نیم

مولانا جلال‌الدین محمد بلخی

جلال‌الدین محمد بلخی معروف به مولوی و مولانا و رومی (‎۶ ربیع‌الاول ۶۰۴، بلخ، یا وخش، – ۵ جمادی‌الثانی ۶۷۲ هجری قمری، قونیه) (۱۵ مهر ۵۸۶ - ۴ دی ۶۵۲ هجری شمسی) از مشهورترین شاعران ایرانی‌تبار پارسی‌گوی است. نام کامل وی «محمد ابن محمد ابن حسین حسینی خطیبی بکری بلخی» بوده و در دوران حیات به القاب «جلال‌الدین»، «خداوندگار» و «مولانا خداوندگار» نامیده می‌شده‌است. در قرن‌های بعد (ظاهراً از قرن ۹) القاب «مولوی»، «مولانا»، «مولوی رومی» و «ملای رومی» برای وی به کار رفته‌است و از برخی از اشعارش تخلص او را «خاموش» و «خَموش» و «خامُش» دانسته‌اند. زبان مادری وی پارسی بوده است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا