مثنوی معنویدفتر سوممولوی

بخش ۱۴۵ – بیان آنک ایمان مقلد خوفست و رجا

داعی هر پیشه اومیدست و بوک

گرچه گردنشان ز کوشش شد چو دوک

بامدادان چون سوی دکان رود

بر امید و بوک روزی می‌دود

بوک روزی نبودت چون می‌روی

خوف حرمان هست تو چونی قوی

خوف حرمان ازل در کسب لوت

چون نکردت سست اندر جست و جوت

گویی گرچه خوف حرمان هست پیش

هست اندر کاهلی این خوف بیش

هست در کوشش امیدم بیشتر

دارم اندر کاهلی افزون خطر

پس چرا در کار دین ای بدگمان

دامنت می‌گیرد این خوف زیان

یا ندیدی کاهل این بازار ما

در چه سودند انبیا و اولیا

زین دکان رفتن چه کانشان رو نمود

اندرین بازار چون بستند سود

آتش آن را رام چون خلخال شد

بحر آن را رام شد حمال شد

آهن آن را رام شد چون موم شد

باد آن را بنده و محکوم شد

مولانا جلال‌الدین محمد بلخی

جلال‌الدین محمد بلخی معروف به مولوی و مولانا و رومی (‎۶ ربیع‌الاول ۶۰۴، بلخ، یا وخش، – ۵ جمادی‌الثانی ۶۷۲ هجری قمری، قونیه) (۱۵ مهر ۵۸۶ - ۴ دی ۶۵۲ هجری شمسی) از مشهورترین شاعران ایرانی‌تبار پارسی‌گوی است. نام کامل وی «محمد ابن محمد ابن حسین حسینی خطیبی بکری بلخی» بوده و در دوران حیات به القاب «جلال‌الدین»، «خداوندگار» و «مولانا خداوندگار» نامیده می‌شده‌است. در قرن‌های بعد (ظاهراً از قرن ۹) القاب «مولوی»، «مولانا»، «مولوی رومی» و «ملای رومی» برای وی به کار رفته‌است و از برخی از اشعارش تخلص او را «خاموش» و «خَموش» و «خامُش» دانسته‌اند. زبان مادری وی پارسی بوده است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا