مثنوی معنویدفتر سوممولوی

بخش ۱۰۶ – شنیدن داود علیه السلام سخن هر دو خصم وسال کردن از مدعی علیه

چونک داود نبی آمد برون

گفت هین چونست این احوال چون

مدعی گفت ای نبی الله داد

گاو من در خانه او در فتاد

کشت گاوم را بپرسش که چرا

گاو من کشت او بیان کن ماجرا

گفت داودش بگو ای بوالکرم

چون تلف کردی تو ملک محترم

هین پراکنده مگو حجت بیار

تا به یک سو گردد این دعوی و کار

گفت ای داود بودم هفت سال

روز و شب اندر دعا و در سؤال

این همی‌جستم ز یزدان کای خدا

روزیی خواهم حلال و بی عنا

مرد و زن بر ناله من واقف‌اند

کودکان این ماجرا را واصف‌اند

تو بپرس از هر که خواهی این خبر

تا بگوید بی شکنجه بی ضرر

هم هویدا پرس و هم پنهان ز خلق

که چه می‌گفت این گدای ژنده‌دلق

بعد این جمله دعا و این فغان

گاوی اندر خانه دیدم ناگهان

چشم من تاریک شد نه بهر لوت

شادی آن که قبول آمد قنوت

کشتم آن را تا دهم در شکر آن

که دعای من شنود آن غیب‌دان

مولانا جلال‌الدین محمد بلخی

جلال‌الدین محمد بلخی معروف به مولوی و مولانا و رومی (‎۶ ربیع‌الاول ۶۰۴، بلخ، یا وخش، – ۵ جمادی‌الثانی ۶۷۲ هجری قمری، قونیه) (۱۵ مهر ۵۸۶ - ۴ دی ۶۵۲ هجری شمسی) از مشهورترین شاعران ایرانی‌تبار پارسی‌گوی است. نام کامل وی «محمد ابن محمد ابن حسین حسینی خطیبی بکری بلخی» بوده و در دوران حیات به القاب «جلال‌الدین»، «خداوندگار» و «مولانا خداوندگار» نامیده می‌شده‌است. در قرن‌های بعد (ظاهراً از قرن ۹) القاب «مولوی»، «مولانا»، «مولوی رومی» و «ملای رومی» برای وی به کار رفته‌است و از برخی از اشعارش تخلص او را «خاموش» و «خَموش» و «خامُش» دانسته‌اند. زبان مادری وی پارسی بوده است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا