مثنوی معنویدفتر دوممولوی

بخش ۹۰ – ترسیدن کودک از آن شخص صاحب جثه و گفتن آن شخص کی ای کودک مترس کی من نامردم

کنک زفتی کودکی را یافت فرد

زرد شد کودک ز بیم قصد مرد

گفت ایمن باش ای زیبای من

که تو خواهی بود بر بالای من

من اگر هولم مخنث دان مرا

همچو اشتر بر نشین می‌ران مرا

صورت مردان و معنی این چنین

از برون آدم درون دیو لعین

آن دهل را مانی ای زفت چو عاد

که برو آن شاخ را می‌کوفت باد

روبهی اشکار خود را باد داد

بهر طبلی همچو خیک پر ز باد

چون ندید اندر دهل او فربهی

گفت خوکی به ازین خیک تهی

روبهان ترسند ز آواز دهل

عاقلش چندان زند که لا تقل

مولانا جلال‌الدین محمد بلخی

جلال‌الدین محمد بلخی معروف به مولوی و مولانا و رومی (‎۶ ربیع‌الاول ۶۰۴، بلخ، یا وخش، – ۵ جمادی‌الثانی ۶۷۲ هجری قمری، قونیه) (۱۵ مهر ۵۸۶ - ۴ دی ۶۵۲ هجری شمسی) از مشهورترین شاعران ایرانی‌تبار پارسی‌گوی است. نام کامل وی «محمد ابن محمد ابن حسین حسینی خطیبی بکری بلخی» بوده و در دوران حیات به القاب «جلال‌الدین»، «خداوندگار» و «مولانا خداوندگار» نامیده می‌شده‌است. در قرن‌های بعد (ظاهراً از قرن ۹) القاب «مولوی»، «مولانا»، «مولوی رومی» و «ملای رومی» برای وی به کار رفته‌است و از برخی از اشعارش تخلص او را «خاموش» و «خَموش» و «خامُش» دانسته‌اند. زبان مادری وی پارسی بوده است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا