مقطعات حافظحافظ
قطعه ۳۲- خسروا دادگرا شیردلا بحرکفا
خسروا دادگرا شیردلا بحرکفا | ای جلال تو به انواع هنر ارزانی |
همه آفاق گرفت و همه اطراف گشاد | صیت مسعودی و آوازه شه سلطانی |
گفته باشد مگرت ملهم غیب احوالم | این که شد روز سفیدم چو شب ظلمانی |
در سه سال آنچه بیندوختم از شاه و وزیر | همه بربود به یک دم فلک چوگانی |
دوش در خواب چنان دید خیالم که سحر | گذر افتاد بر اصطبل شهم پنهانی |
بسته بر آخور او استر من جو میخورد | تیزه افشاند به من گفت مرا میدانی |
هیچ تعبیر نمیدانمش این خواب که چیست | تو بفرمای که در فهم نداری ثانی |
او در بیست و چهار سالگی شعری برای جلال الدین مسعود شاه اینجو برادر شاه شیخ ابواسحاق سروده که در دست است. در آن زمان به هنگام جنگ و مبارزه، رؤساء قلدر در هر ناحیه دست به مصادره اسب و قاطر توده مردم زده برای لشکر خود مرکب تهیه می دیدند. یکی از کسان شاه جلال الدین مسعود استر حافظ را مصادره می کند و حافظ جوان شعری به رسم مطایبه خطاب به شاه جلال الدین مسعود که از طرف برادر خود فرمانفرمای شیراز بوده است چنین می سراید:
خسروا دادگرا شیردلا بحر کفا
ای جلال تو به انواع هنر ارزانی
تا آنجا که:
دوش در خواب چنان دیدخیالم که سحر
گذر افتاد بر اصطبل شهم پنهانی
بسته بر آخور او استر من جو می خورد
توبره افشاند، به من گفت: مرا می دانی؟
هیچ تعبیر نمی دانمش این خواب که چیست
تو بفرمای که در فهم نداری ثانی!
این شعر احتمالاً از اولین اشعار شاعر جوان ما یعنی حافظ شیرین سخن است که به دست ما رسیده و در آن روحیه شجاعت و احقاق حق، در عین کمال محافظه کاری شاعر مشهود و نیز مؤیّد چیره دستی این شاعر در انسجام این قطعه با صنایع ایهام و استعاره است.
.
حافظ به تصحیح دکتر جلالیان