غزلیات حافظحافظ

غزل ۰۷۵- خواب آن نرگس فتان تو بی چیزی نیست

نستعلیق

علامه قزوینی

خواب آن نرگس فتان تو بی چیزی نیست

تاب آن زلف پریشان تو بی چیزی نیست

از لبت شیر روان بود که من می‌گفتم

این شکر گرد نمکدان تو بی چیزی نیست

جان درازی تو بادا که یقین می‌دانم

در کمان ناوک مژگان تو بی چیزی نیست

مبتلایی به غم محنت و اندوه فراق

ای دل این ناله و افغان تو بی چیزی نیست

دوش باد از سر کویش به گلستان بگذشت

ای گل این چاک گریبان تو بی چیزی نیست

درد عشق ار چه دل از خلق نهان می‌دارد

حافظ این دیده گریان تو بی چیزی نیست

شرح نوشتاری

 ١ -خواب و خمارى چشمان فتنه‌انگيز و پيچ و تاب گيسوى پريشان تو،بى‌علت نيست‌[بلكه براى‌ربودن و به دام افكندن دل‌هاست.نرگس،استعاره از چشم معشوق است.نكته‌ى ديگر رابطه‌ى خواب‌و فتنه است.مى‌گويد:چشمان تو فتنه‌اى است كه به خواب رفته اما به زودى بيدار خواهد شد!]

 ٢ -زمانى كه تو هنوز كودك بودى،من مى‌گفتم:كه لب‌هاى شيرين تو بر گرد دهان نمكينت، بى‌علت و بى‌سبب نيست. [شكر،استعاره از لب شيرين و نمكدان استعاره از دهان دلبر است.]

 ٣ -عمرت دراز باد!من يقين دارم كه تير مژگان تو در زير كمان ابروانت بى‌سبب نهاده نشده‌[بلكه‌

براى آن است كه بر قلب عاشقان فرو نشيند.كمان،استعاره از ابروى دلدار است و مژگان او به ناوك‌(-نوك تير)تشبيه شده است.]

 ۴ -اى دل،اين ناله و فرياد تو هم بى‌علت نيست،بلكه از آن است كه به غم و رنج جدايى از يار

گرفتار هستى!

 ۵ -اى گل،شكوفا شدن تو نيز بى‌سبب نيست،بلكه از آن است كه ديشب از سر كوى دلبر،بادى‌

به سوى گلستان وزيده است.[گريبان چاك كردن گل كنايه از شكوفا شدن آن است.]

 ۶ -اى حافظ!اين چشم تو نيز بى‌سبب گريان نيست،بلكه از آن است كه درد عشق در دل دارى‌

اگر چه آن را از مردم پنهان مى‌كنى.

****

دیوان حافظ بر اساس نسخه قزوینی و خانلری

حافظ

خواجه شمس‌الدین محمد بن بهاءالدّین حافظ شیرازی (حدود ۷۲۷ – ۷۹۲ هجری قمری برابر با ۷۰۶ - ۷۶۹ هجری شمسی)، شاعر بزرگ سدهٔ هشتم ایران (برابر قرن چهاردهم میلادی) و یکی از سخنوران نامی جهان است. بیش‌تر شعرهای او غزل هستند که به‌غزلیات حافظ شهرت دارند. گرایش حافظ به شیوهٔ سخن‌پردازی خواجوی کرمانی و شباهت شیوهٔ سخنش با او مشهور است او از مهمترین تأثیرگذاران بر شاعران پس از خود شناخته می‌شود. در قرون هجدهم و نوزدهم اشعار او به زبان‌های اروپایی ترجمه شد و نام او بگونه‌ای به‌محافل ادبی جهان غرب نیز راه یافت. هرساله در تاریخ ۲۰ مهرماه مراسم بزرگداشت حافظ در محل آرامگاه او در شیراز با حضور پژوهشگران ایرانی و خارجی برگزار می‌شود. در ایران این روز را روز بزرگداشت حافظ نامیده‌اند.

نوشته های مشابه

یک دیدگاه

  1. شرح غزل
     ١ -خواب و خمارى چشمان فتنه‌انگيز و پيچ و تاب گيسوى پريشان تو،بى‌علت نيست‌[بلكه براى‌ربودن و به دام افكندن دل‌هاست.نرگس،استعاره از چشم معشوق است.نكته‌ى ديگر رابطه‌ى خواب‌و فتنه است.مى‌گويد:چشمان تو فتنه‌اى است كه به خواب رفته اما به زودى بيدار خواهد شد!]
     ٢ -زمانى كه تو هنوز كودك بودى،من مى‌گفتم:كه لب‌هاى شيرين تو بر گرد دهان نمكينت، بى‌علت و بى‌سبب نيست. [شكر،استعاره از لب شيرين و نمكدان استعاره از دهان دلبر است.]
     ٣ -عمرت دراز باد!من يقين دارم كه تير مژگان تو در زير كمان ابروانت بى‌سبب نهاده نشده‌[بلكه‌
    براى آن است كه بر قلب عاشقان فرو نشيند.كمان،استعاره از ابروى دلدار است و مژگان او به ناوك‌(-نوك تير)تشبيه شده است.]
     ۴ -اى دل،اين ناله و فرياد تو هم بى‌علت نيست،بلكه از آن است كه به غم و رنج جدايى از يار
    گرفتار هستى!
     ۵ -اى گل،شكوفا شدن تو نيز بى‌سبب نيست،بلكه از آن است كه ديشب از سر كوى دلبر،بادى‌
    به سوى گلستان وزيده است.[گريبان چاك كردن گل كنايه از شكوفا شدن آن است.]
     ۶ -اى حافظ!اين چشم تو نيز بى‌سبب گريان نيست،بلكه از آن است كه درد عشق در دل دارى‌
    اگر چه آن را از مردم پنهان مى‌كنى.
    ****
    دیوان حافظ بر اساس نسخه قزوینی و خانلری

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا