غزلیات حافظحافظ

غزل ۰۶۸- ماهم این هفته برون رفت و به چشمم سالیست

نستعلیق

علامه قزوینی

ماهم این هفته برون رفت و به چشمم سالیست

حال هجران تو چه دانی که چه مشکل حالیست

مردم دیده ز لطف رخ او در رخ او

عکس خود دید گمان برد که مشکین خالیست

می‌چکد شیر هنوز از لب همچون شکرش

گر چه در شیوه گری هر مژه‌اش قتالیست

ای که انگشت نمایی به کرم در همه شهر

وه که در کار غریبان عجبت اهمالیست

بعد از اینم نبود شائبه در جوهر فرد

که دهان تو در این نکته خوش استدلالیست

مژده دادند که بر ما گذری خواهی کرد

نیت خیر مگردان که مبارک فالیست

کوه اندوه فراقت به چه حالت بکشد

حافظ خسته که از ناله تنش چون نالیست

 
شرح نوشتاری

معانی لغات غزل (۶۸)

لطف: نرمی، نیکویی، دقیقه یا خصوصیتی از جمال وزیبایی و نازکی، لطافت، تری.
قتال: بسیار کشنده، کشنده حرفه‌یی.
انگشت‌نما: سرآوازه، مشهور، شناخته شده عموم.
شیوه‌گری: فریبکاری، دلربایی، ناز.
اهمال: سهل‌انگاری.
شایبه: شک و تردید
جوهرفرد: جزء لایتجزی، کوچکترین ذره از یک جسم که قابل تقسیم نباشد و در عین حال خاصیت آن جسم را درخود داشته باشد.
خوش‌استدلالی است: مناسب‌ترین دلیل و گواه است.
نال: نی باریک و میان‌تهی، کنایه از لاغری و سستی.

 

معانی ابیات غزل (۶۸)

(۱) جانانه مهوش من، دراین هتفه از شهر بیرون رفته و دوری او در چشمم به درازی سالی آمده است. تو چه می‌دانی که حالت فراق و دوری تا چه حد دشوار است.
(۲) تَصویِر مردمک دیده‌ام به سبب نرمی و لطافت چهره‌ دلدار در صورت او منعکس شد و او به گمانش که خال مشکینی را در آن چهره می‌بیند.
(۳) ( توگویی) هنوز از لب شکرین این نوجوان بوی شیر مادرمی‌آید هرچند که در دلبری و فریبندگی هر مژه او به مانند قاتل بی‌رحمی می ماند.
(۴) ای آنکه در همه شهر به بذل و بخشش مشهوری جای شگفتی است که نسبت به غریبان بی‌اعتنا و بی‌توجهی.
(۵) از این پس در وجود کوچکترین ذره اتمی تردیدی به دل راه نمی‌دهم چرا که بهترین مثال و درستی این معنا دهان تست.
(۶) خبر خوشی رسیده که از سوی ما خواهی گذشت این نیت خیر را تغییر مده که پیشامد و اتفاق نیکویی است.
(۷) تن خسته و ناتوان حافظ با چه تدبیری بار غمت را که چون کوهی سنگین است بکشد که از شدت ناله و زاری به مانند نی بوریا لاغر شده است.

 

شرح ابیات غزل (۶۸)

وزن غزل: فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فع‌لان
بحر غزل: رمل مثمن مخبون اصلم مسبغ
پیش از این درباره غزلهای ذووجهین حافظ شمه‌یی بیان شد. در اینجا به منظور روشن‌تر شدن مطلب بار دیگر مروری به نکات زیر را ضروری می‌داند:
۱- حافظ به خوبی به ارزش کلام فاخر خود برده و بر این نکته وقوف کامل داشته که با تعریف و خواهش و تمنا در قالب عبارات صریح از قدر سخن خود نکاهد و در قالب ایهام منظور خود را به مقام مورد نظرالقاء کند. بنابراین در یک غزل دووجهین تمام ابیات دارای ایهام و اشاره و خواسته اصلی شاعر نیست و دریکی دو بیت این ویژگی به چشم می‌خورد و در هر غزل ایهام‌دار ابیاتی وجود دارد که دارای مضامین زیبای عاشقانه یا عارفانه بوده و صورت ظاهر را حفظ و از شائبه تملق و درخواست آن می‌کاهد.
۲- شناختن این یکی دو بیت در بعضی از غزلها کلید تشخیص شأن نزول غزل و روشن شدن خواسته شاعر و در نتیجه پی بردن به روحیه اوست.
۳- چون غزلهای حافظ فاقد تاریخ سرودن است کشف این ایهامات می‌تواند حدود تاریخ و رویدادهای سالهای عمر حافظ آگاهی کامل داشته باشد. به عنوان مثال مطلع این غزل که بسیار زیبا و علی‌الظاهر جای هیچگونه شک و تردیدی برگفت و شنود یک عاشق شیدا نیست، در باطن اشاره به سفر رفتن شاه منصور را دارد و در بیت دوم اشاره ضمنی به خال صورت اوست که با مضمونی بسیار زیبا بازگو شده است و یا در بیت چهارم گوشه و کنایه و درخواست بذل توجه به خود را به صورتی غیرمستقیم دارد و بیت ششم بازگو کننده شایعه و خبری است که شاه منصور عنقریب به شیراز برمی‌گردد. و در کل غزل، مقصود باطنی شاعر این بوده که با ارائه یک تابلو زیبای عاشقانه مضمون بیت چهارم را به شاه گوشزد نماید.

****
شرح جلالی بر حافظ – دکتر عبدالحسین جلالیان

حافظ

خواجه شمس‌الدین محمد بن بهاءالدّین حافظ شیرازی (حدود ۷۲۷ – ۷۹۲ هجری قمری برابر با ۷۰۶ - ۷۶۹ هجری شمسی)، شاعر بزرگ سدهٔ هشتم ایران (برابر قرن چهاردهم میلادی) و یکی از سخنوران نامی جهان است. بیش‌تر شعرهای او غزل هستند که به‌غزلیات حافظ شهرت دارند. گرایش حافظ به شیوهٔ سخن‌پردازی خواجوی کرمانی و شباهت شیوهٔ سخنش با او مشهور است او از مهمترین تأثیرگذاران بر شاعران پس از خود شناخته می‌شود. در قرون هجدهم و نوزدهم اشعار او به زبان‌های اروپایی ترجمه شد و نام او بگونه‌ای به‌محافل ادبی جهان غرب نیز راه یافت. هرساله در تاریخ ۲۰ مهرماه مراسم بزرگداشت حافظ در محل آرامگاه او در شیراز با حضور پژوهشگران ایرانی و خارجی برگزار می‌شود. در ایران این روز را روز بزرگداشت حافظ نامیده‌اند.

نوشته های مشابه

3 دیدگاه

  1. معاني لغات غزل (68)
    لطف: نرمي، نيكويي، دقيقه يا خصوصيتي از جمال وزيبايي و نازكي، لطافت، تري.
    قتال: بسيار كشنده، كشنده حرفه‌يي.
    انگشت‌نما: سرآوازه، مشهور، شناخته شده عموم.
    شيوه‌گري: فريبكاري، دلربايي، ناز.
    اهمال: سهل‌انگاري.
    شايبه: شك و ترديد
    جوهرفرد: جزء لايتجزي، كوچكترين ذره از يك جسم كه قابل تقسيم نباشد و در عين حال خاصيت آن جسم را درخود داشته باشد.
    خوش‌استدلالي است: مناسب‌ترين دليل و گواه است.
    نال: ني باريك و ميان‌تهي، كنايه از لاغري و سستي.

    معاني ابيات غزل (68)
    (1) جانانه مهوش من، دراين هتفه از شهر بيرون رفته و دوري او در چشمم به درازي سالي آمده است. تو چه مي‌داني كه حالت فراق و دوري تا چه حد دشوار است.
    (2) تَصويِر مردمك ديده‌ام به سبب نرمي و لطافت چهره‌ دلدار در صورت او منعكس شد و او به گمانش كه خال مشكيني را در آن چهره مي‌بيند.
    (3) ( توگويي) هنوز از لب شكرين اين نوجوان بوي شير مادرمي‌آيد هرچند كه در دلبري و فريبندگي هر مژه او به مانند قاتل بي‌رحمي مي ماند.
    (4) اي آنكه در همه شهر به بذل و بخشش مشهوري جاي شگفتي است كه نسبت به غريبان بي‌اعتنا و بي‌توجهي.
    (5) از اين پس در وجود كوچكترين ذره اتمي ترديدي به دل راه نمي‌دهم چرا كه بهترين مثال و درستي اين معنا دهان تست.
    (6) خبر خوشي رسيده كه از سوي ما خواهي گذشت اين نيت خير را تغيير مده كه پيشامد و اتفاق نيكويي است.
    (7) تن خسته و ناتوان حافظ با چه تدبيري بار غمت را كه چون كوهي سنگين است بكشد كه از شدت ناله و زاري به مانند ني بوريا لاغر شده است.

    شرح ابيات غزل (68)
    وزن غزل: فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فع‌لان
    بحر غزل: رمل مثمن مخبون اصلم مسبغ
    پيش از اين درباره غزلهاي ذووجهين حافظ شمه‌يي بيان شد. در اينجا به منظور روشن‌تر شدن مطلب بار ديگر مروري به نكات زير را ضروري مي‌داند:
    1- حافظ به خوبي به ارزش كلام فاخر خود برده و بر اين نكته وقوف كامل داشته كه با تعريف و خواهش و تمنا در قالب عبارات صريح از قدر سخن خود نكاهد و در قالب ايهام منظور خود را به مقام مورد نظرالقاء كند. بنابراين در يك غزل دووجهين تمام ابيات داراي ايهام و اشاره و خواسته اصلي شاعر نيست و دريكي دو بيت اين ويژگي به چشم مي‌خورد و در هر غزل ايهام‌دار ابياتي وجود دارد كه داراي مضامين زيباي عاشقانه يا عارفانه بوده و صورت ظاهر را حفظ و از شائبه تملق و درخواست آن مي‌كاهد.
    2- شناختن اين يكي دو بيت در بعضي از غزلها كليد تشخيص شأن نزول غزل و روشن شدن خواسته شاعر و در نتيجه پي بردن به روحيه اوست.
    3- چون غزلهاي حافظ فاقد تاريخ سرودن است كشف اين ايهامات مي‌تواند حدود تاريخ و رويدادهاي سالهاي عمر حافظ آگاهي كامل داشته باشد. به عنوان مثال مطلع اين غزل كه بسيار زيبا و علي‌الظاهر جاي هيچگونه شك و ترديدي برگفت و شنود يك عاشق شيدا نيست، در باطن اشاره به سفر رفتن شاه منصور را دارد و در بيت دوم اشاره ضمني به خال صورت اوست كه با مضموني بسيار زيبا بازگو شده است و يا در بيت چهارم گوشه و كنايه و درخواست بذل توجه به خود را به صورتي غيرمستقيم دارد و بيت ششم بازگو كننده شايعه و خبري است كه شاه منصور عنقريب به شيراز برمي‌گردد. و در كل غزل، مقصود باطني شاعر اين بوده كه با ارائه يك تابلو زيباي عاشقانه مضمون بيت چهارم را به شاه گوشزد نمايد.
    شرح جلالی بر حافظ – دکتر عبدالحسین جلالی

    1. خسته نباشی معانی شما بسیار خوب است برای من جالب است که شما با حوصله پست به پست غزلهارا معنا وتفسیر میکنید موفق باشید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا