Warning: Undefined variable $op in /home/mastaneh/public_html/wp/wp-content/plugins/gt-tabs/index.php on line 108

Warning: Undefined array key "GTTabs" in /home/mastaneh/public_html/wp/wp-content/plugins/gt-tabs/index.php on line 184
غزلیات حافظحافظ

غزل ۰۴۳- صحن بستان ذوق بخش و صحبت یاران خوش است


Warning: Undefined variable $op in /home/mastaneh/public_html/wp/wp-content/plugins/gt-tabs/index.php on line 102

Warning: Undefined array key "GTTabs" in /home/mastaneh/public_html/wp/wp-content/plugins/gt-tabs/index.php on line 184
نستعلیق نسخه pdf

علامه قزوینی

صحن بستان ذوق بخش و صحبت یاران خوش است

وقت گل خوش باد کز وی وقت میخواران خوش است

از صبا هر دم مشام جان ما خوش می‌شود

آری آری طیب انفاس هواداران خوش است

ناگشوده گل نقاب آهنگ رحلت ساز کرد

ناله کن بلبل که گلبانگ دل افکاران خوش است

مرغ خوشخوان را بشارت باد کاندر راه عشق

دوست را با ناله شب‌های بیداران خوش است

نیست در بازار عالم خوشدلی ور زان که هست

شیوه رندی و خوش باشی عیاران خوش است

از زبان سوسن آزاده‌ام آمد به گوش

کاندر این دیر کهن کار سبکباران خوش است

حافظا ترک جهان گفتن طریق خوشدلیست

تا نپنداری که احوال جهان داران خوش است

 
شرح نوشتاری

معانی لغات غزل

صحن: پهنه، عرصه، ساحت، فضا.
صحن بستان: ساحت باغ.
ذوق بخش: لذت بخش‌، نشاط‌آور.
صحبت یاران: هم نشینی دوستان، معاشرت با یاران.
خوش: دلکش، نشاط‌انگیز، خوب
وقت: زمان، موسم، فصل.
وقت گل: فصل گل، وقت گل خوش باد: بهاران خوش باد.
وقت می‌خواران: زمان و فرجه‌یی که می‌خوران در آن به می‌خواری مشغولند.
مشام: حس شامه، بینی.
آری: شبه جمله و با تکرار آن تأکید را می‌رساند.
طیب: بوی خوش.
طیب انفاس: بوی خوش نفس‌ها.
هواداران: طرفداران، دارندگان حال و هوا، حاملان بوی یار که اشاره به نسیم است.
نقاب: پرده و پارچه نازکی که جلوی صورت آویزان کنند.
رحلت: طی مرحله، کنایه از کوچ کردن و یا از این دنیا به آن دنیا رفتن.
گلبانگ: آواز ملایم و خوش، آوازی که صوفیان به هنگام روشن کردن چراغ با هم می‌خواندند.
دل‌افگاران: آزرده خاطران، اندوه‌دلان، پریشان حالان.
مرغ شب‌خوان: مرغ سحر، کنایه از بلبل.
ناله شبهای بیداران: آواز دل از دست دادگان در دل شب.
رندی: بی‌قیدی، لاابالی، زرنگی.
خوشباشی: این الوقت بودن، دم خوش به ناخوش ندادن.
عیاران: جوانمردان و لوطیان قلدر و درستکار و خوش قول و حامی ضعفا و دشمن اقویا، چالاکان.
سوسن آزاد: نام گلی که دارای ده میله در وسط بوده و به ده زبان مشهور است.
دیر کهن: دنیای کهنه و قدیم.
سبکباران: فارغ‌البالان، آزادگان تهی دست، دست کشیدگان از تعلقات دنیوی.
معانی ابیات غزل (۴۳)

(۱) عرصه و فضای باغ دلکش و گردهمایی دوستان نشاط‌آفرین است. گل خوشوقت و فصل بهار خوش و خرم باشد که به برکت آنها به می‌خواران خوش می‌گذرد.
(۲) شامه ما از بوی خوشی که باد صبا همراه دارد نشاط‌انگیز می‌شود. آری مصاحبت هواداران و خوش نفسی یاران همدل، سبب شادی و خوشی است.
(۳) هنوز گل باز نشده پژمرده شد و زمانش فرا رسید. ای بلبل بنال که که ناله پریشان حالان، حال و هوایی دارد.
(۴) الف: بلبل سحری را بشارت باد که در اثر آوای حزین شبانة دل بیداری چون او، به عاشقان دلداده حالت خوشی دست می‌دهد.
ب: به عارف شب زنده‌دار بشارت باد که دوست، راز و نیاز و شب زنده‌داری عاشقان خود را دوست می‌دارد.
(۵) در این آشفته بازار دنیا خوشدلی به هم نمی‌رسد و اگر هم باشد در شیوه زندگی رندان و خوشگذرانی عیاران و جوانمردی لوطیان توان یافت.
(۶) این پیام از زبان سوسن آزاده به گوش دلم رسید که در این دو روزه حیات نحوه زندگانی سبکباران و آزادگان بهترین را و رسم است.
(۷) ای حافظ ترک علائق دنیوی سبب خوشدلی وبهزیستی است. مپندار که به دنیاداران و دلبستگان به آن خوش می‌گذرد.

شرح ابیات غزل (۴۳)
وزن غزل: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلات
بحر غزل: رمل مثمن مقصور
*
این غزل پس از قتل شاه شیخ ابواسحاق و درحالت سرخوردگی و زمانی که حافظ از این رویداد کاملاً افسرده حال بوده است سروده شده و برای گریز از انده به می پیناه برده و جز گردهمایی با دوستان یکرنگ راه دیگری نداشته است.
شاعر پس ازتعریف از مصاحبت با دوستان یکدل در بیت سوم به یاد شاه شیخ ابواسحاق می‌افتد و می‌گوید که اینگل هنوز نشکفته بود که پرپر شد و جای ناله و فریاد است. دقت در مضمون بیت اول و دوم که تعریف از فصل مناسب گل وبهاران و می‌نوشی به همراه یاران و خوش‌نفسی هواداران است و اینکه بلافاصله به مرگ گل ناشکفته می‌رسد و این دوگانگی مضمون‌ها اقوی دلیلی است که در فرجه کوتاه غزل شاعر نخست از دل خرابی خود و چاره آن که باده‌نوشی با دوستان بعنوان مطلع و شروع غزل سخن می‌گوید و بیت سوم مطلبی را که خاطر او را می‌آزرده به صورت ایهام بازگو می‌کند آنگاه در ابیات بعدی تحت تأثیر نومیدی که به او دست داده از ناله شب زنده‌داران و نبودن خوشی در این جهان و تعریف شیوه زندگی عیاران و نحوه رفتار سبکباران سخن می‌گوید و در بیت مقطع کنایه به امیر مبارز‌الدین زده و می‌گوید احوال این جهانداران در واقع از آنان که از علائق دنیا دل گسسته‌اند بدتر است.

شرح جلالی بر حافظ – دکتر عبدالحسین جلالیان

حافظ

خواجه شمس‌الدین محمد بن بهاءالدّین حافظ شیرازی (حدود ۷۲۷ – ۷۹۲ هجری قمری برابر با ۷۰۶ - ۷۶۹ هجری شمسی)، شاعر بزرگ سدهٔ هشتم ایران (برابر قرن چهاردهم میلادی) و یکی از سخنوران نامی جهان است. بیش‌تر شعرهای او غزل هستند که به‌غزلیات حافظ شهرت دارند. گرایش حافظ به شیوهٔ سخن‌پردازی خواجوی کرمانی و شباهت شیوهٔ سخنش با او مشهور است او از مهمترین تأثیرگذاران بر شاعران پس از خود شناخته می‌شود. در قرون هجدهم و نوزدهم اشعار او به زبان‌های اروپایی ترجمه شد و نام او بگونه‌ای به‌محافل ادبی جهان غرب نیز راه یافت. هرساله در تاریخ ۲۰ مهرماه مراسم بزرگداشت حافظ در محل آرامگاه او در شیراز با حضور پژوهشگران ایرانی و خارجی برگزار می‌شود. در ایران این روز را روز بزرگداشت حافظ نامیده‌اند.

نوشته های مشابه

یک دیدگاه

  1. صحن: پهنه، عرصه، ساحت، فضا.
    صحن بستان: ساحت باغ.
    ذوق بخش: لذت بخش‌، نشاط‌آور.
    صحبت ياران: هم نشيني دوستان، معاشرت با ياران.
    خوش: دلكش، نشاط‌انگيز، خوب
    وقت: زمان، موسم، فصل.
    وقت گل: فصل گل، وقت گل خوش باد: بهاران خوش باد.
    وقت مي‌خواران: زمان و فرجه‌يي كه مي‌خوران در آن به مي‌خواري مشغولند.
    مشام: حس شامه، بيني.
    آري: شبه جمله و با تكرار آن تأكيد را مي‌رساند.
    طيب: بوي خوش.
    طيب انفاس: بوي خوش نفس‌ها.
    هواداران: طرفداران، دارندگان حال و هوا، حاملان بوي يار كه اشاره به نسيم است.
    نقاب: پرده و پارچه نازكي كه جلوي صورت آويزان كنند.
    رحلت: طي مرحله، كنايه از كوچ كردن و يا از اين دنيا به آن دنيا رفتن.
    گلبانگ: آواز ملايم و خوش، آوازي كه صوفيان به هنگام روشن كردن چراغ با هم مي‌خواندند.
    دل‌افگاران: آزرده خاطران، اندوه‌دلان، پريشان حالان.
    مرغ شب‌خوان: مرغ سحر، كنايه از بلبل.
    ناله شبهاي بيداران: آواز دل از دست دادگان در دل شب.
    رندي: بي‌قيدي، لاابالي، زرنگي.
    خوشباشي: اين الوقت بودن، دم خوش به ناخوش ندادن.
    عياران: جوانمردان و لوطيان قلدر و درستكار و خوش قول و حامي ضعفا و دشمن اقويا، چالاكان.
    سوسن آزاد: نام گلي كه داراي ده ميله در وسط بوده و به ده زبان مشهور است.
    دير كهن: دنياي كهنه و قديم.
    سبكباران: فارغ‌البالان، آزادگان تهي دست، دست كشيدگان از تعلقات دنيوي.
    معاني ابيات غزل (43)
    (1) عرصه و فضاي باغ دلكش و گردهمايي دوستان نشاط‌آفرين است. گل خوشوقت و فصل بهار خوش و خرم باشد كه به بركت آنها به مي‌خواران خوش مي‌گذرد.
    (2) شامه ما از بوي خوشي كه باد صبا همراه دارد نشاط‌انگيز مي‌شود. آري مصاحبت هواداران و خوش نفسي ياران همدل، سبب شادي و خوشي است.
    (3) هنوز گل باز نشده پژمرده شد و زمانش فرا رسيد. اي بلبل بنال كه كه ناله پريشان حالان، حال و هوايي دارد.
    (4) الف: بلبل سحري را بشارت باد كه در اثر آواي حزين شبانة دل بيداري چون او، به عاشقان دلداده حالت خوشي دست مي‌دهد.
    ب: به عارف شب زنده‌دار بشارت باد كه دوست، راز و نياز و شب زنده‌داري عاشقان خود را دوست مي‌دارد.
    (5) در اين آشفته بازار دنيا خوشدلي به هم نمي‌رسد و اگر هم باشد در شيوه زندگي رندان و خوشگذراني عياران و جوانمردي لوطيان توان يافت.
    (6) اين پيام از زبان سوسن آزاده به گوش دلم رسيد كه در اين دو روزه حيات نحوه زندگاني سبكباران و آزادگان بهترين را و رسم است.
    (7) اي حافظ ترك علائق دنيوي سبب خوشدلي وبهزيستي است. مپندار كه به دنياداران و دلبستگان به آن خوش مي‌گذرد.

    شرح ابيات غزل (43)
    وزن غزل: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلات
    بحر غزل: رمل مثمن مقصور
    *
    اين غزل پس از قتل شاه شيخ ابواسحاق و درحالت سرخوردگي و زماني كه حافظ از اين رويداد كاملاً افسرده حال بوده است سروده شده و براي گريز از انده به مي پيناه برده و جز گردهمايي با دوستان يكرنگ راه ديگري نداشته است.
    شاعر پس ازتعريف از مصاحبت با دوستان يكدل در بيت سوم به ياد شاه شيخ ابواسحاق مي‌افتد و مي‌گويد كه اينگل هنوز نشكفته بود كه پرپر شد و جاي ناله و فرياد است. دقت در مضمون بيت اول و دوم كه تعريف از فصل مناسب گل وبهاران و مي‌نوشي به همراه ياران و خوش‌نفسي هواداران است و اينكه بلافاصله به مرگ گل ناشكفته مي‌رسد و اين دوگانگي مضمون‌ها اقوي دليلي است كه در فرجه كوتاه غزل شاعر نخست از دل خرابي خود و چاره آن كه باده‌نوشي با دوستان بعنوان مطلع و شروع غزل سخن مي‌گويد و بيت سوم مطلبي را كه خاطر او را مي‌آزرده به صورت ايهام بازگو مي‌كند آنگاه در ابيات بعدي تحت تأثير نوميدي كه به او دست داده از ناله شب زنده‌داران و نبودن خوشي در اين جهان و تعريف شيوه زندگي عياران و نحوه رفتار سبكباران سخن مي‌گويد و در بيت مقطع كنايه به امير مبارز‌الدين زده و مي‌گويد احوال اين جهانداران در واقع از آنان كه از علائق دنيا دل گسسته‌اند بدتر است.

    دکتر جلالیان

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا