غزلیات حافظحافظ

غزل ۲۲۰- از دیده خون دل همه بر روی ما رود

از دیده خون دل همه بر روی ما رودبر روی ما ز دیده چه گویم چه‌ها رود
ما در درون سینه هوایی نهفته‌ایمبر باد اگر رود دل ما زان هوا رود
خورشید خاوری کند از رشک جامه چاکگر ماه مهرپرور من در قبا رود
بر خاک راه یار نهادیم روی خویشبر روی ما رواست اگر آشنا رود
سیل است آب دیده و هر کس که بگذردگر خود دلش ز سنگ بود هم ز جا رود
ما را به آب دیده شب و روز ماجراستزان رهگذر که بر سر کویش چرا رود
حافظ به کوی میکده دایم به صدق دلچون صوفیان صومعه دار از صفا رود

 

غزل ۲۲۰

حافظ

خواجه شمس‌الدین محمد بن بهاءالدّین حافظ شیرازی (حدود ۷۲۷ – ۷۹۲ هجری قمری برابر با ۷۰۶ - ۷۶۹ هجری شمسی)، شاعر بزرگ سدهٔ هشتم ایران (برابر قرن چهاردهم میلادی) و یکی از سخنوران نامی جهان است. بیش‌تر شعرهای او غزل هستند که به‌غزلیات حافظ شهرت دارند. گرایش حافظ به شیوهٔ سخن‌پردازی خواجوی کرمانی و شباهت شیوهٔ سخنش با او مشهور است او از مهمترین تأثیرگذاران بر شاعران پس از خود شناخته می‌شود. در قرون هجدهم و نوزدهم اشعار او به زبان‌های اروپایی ترجمه شد و نام او بگونه‌ای به‌محافل ادبی جهان غرب نیز راه یافت. هرساله در تاریخ ۲۰ مهرماه مراسم بزرگداشت حافظ در محل آرامگاه او در شیراز با حضور پژوهشگران ایرانی و خارجی برگزار می‌شود. در ایران این روز را روز بزرگداشت حافظ نامیده‌اند.

نوشته های مشابه

یک دیدگاه

  1. معانی لغات غزل(220)

    خون دل:کنایه از اشک چشم ؛ اشک خون آلود.

    هوایی: آرزویی.

    ماه مهر پرور:محبوب ماه مانند و مهر انگیز، معشوق مثل ماه و نازک طبع.

    آشنا:يار آشنا.

    بر روی مارواست اگر آشنا رود:اگر يار آشنا، قدم بر روي صورت ما گذارد و برود روا پسنديده است.

    ماجرا: بحث وگفتگو، گرفتاري وبگو مگو ، كشمكش.

    صدق دل:خلوص نيت ، صفاي باطن.

    صوفیانِ صُفّه :اهل صفه كه در صدر اسلام فاقد عشيره و قبيله ومنزل بوده وروزها بر روي صفه و سكويي مجاور حرم رسول اكرم ( ص) گرد هم جمع مي شدند.

    دارالصفا:اشاره به خانه پيامبر اسلام .

    معانی ابیات ابیات غزل (220)

    (1) پیوسته خون دل ، از دیدگان بر وری چهره ما جاری است. چه بگویم که از دست دیدگان بر صورت ما چه می گذرد؟

    (2) مادر سینه و درون دل خود میل وآرزویی پنهان کرده ایم که اگر سر ما ( روزی) بر باد رود ، به خاطر آن آرزوست. (3) اگر آن محبوب ما پیکر نازپروده من ، قبا پوشیده خرامان بگذرد ،خورشید مشرق از حسادت جامه بر تن چاک خواهد کرد.

    (4) صورت خود را بر روی خاک راه محبوب نهادیم . روا باشد اگر آن یار آشنا پای خودرا بر روی صورت ما بگذارد .

    (5) اشک دیدگان ما به سیل می ماند . بر هر کسی که بگذرد ، اگر دل او هم چون سنگ باشد، از جای کنده و باخودمیبَرَد.

    (6) ما هر شب و روز با اشک دیدگان خود کشمکش داریم که چرا این اشک روان ( بدون ما) به سر کوی محبوب می رود.

    (7) حافظ ، همانطورکه مؤمنین اهل صفه همه روزه در محل صفّه ( مجاور حرم رسول اکرم (ص ) جمع می شدند،ازپاکینیّت و صفای دل به کوی میکده می رود.

    شرح ابیات غزل(220)

    وزن غزل: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن

    بحر غزل: مضارع اخرب مکفوف محذوف

    *

    این غزل احتمالاً در اوایل حکومت شاه شجاع سروده شده و به جز بیت سوم آن که می توان ایهام آن را به شاه شجاع ربط داد ، بقیّه ابیات آن یک غزل عاشقانه را تشکیل می دهد . در نسخه های مختلف ، مصراع دوم بیت مقطع غزل به صورتهای : ( چون صوفیان صومعه دار از صفا رود، ( .. دارالصفا رود) آمده که ( چون صوفیان صُفه دارالصفا) رود مضمون مناسبتری بود انتخاب گردید.
    شرح جلالی بر حافظ – دکتر عبدالحسین جلالی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا