غزلیات حافظحافظ
غزل ۲۵۱- شب وصل است و طی شد نامه هجر

شب وصل است و طی شد نامه هجر | سلام فیه حتی مطلع الفجر |
دلا در عاشقی ثابت قدم باش | که در این ره نباشد کار بی اجر |
من از رندی نخواهم کرد توبه | و لو آذیتنی بالهجر و الحجر |
برآی ای صبح روشن دل خدا را | که بس تاریک میبینم شب هجر |
دلم رفت و ندیدم روی دلدار | فغان از این تطاول آه از این زجر |
وفا خواهی جفاکش باش حافظ | فان الربح و الخسران فی التجر |
عجب فا لی دارم من به به … خدا خیر بده به حافظ و شما …
سایت بسیار خوبی دارید دوستتون دارم …
سلام فیه حتی مطلع الفجر: سلام و درود در هنگامه طلوع خورشید
و لو آذیتنی بالهجر و الحجر: اگر حتی به دلیل دوری یا سختی( روبرو شدن با سنگلاخ و سختی ) آزار ببینم (یعنی هر سختی از دوری تا سختی راه را تحمل میکنم)
تطاول: گردنکشی کنایه از ظلم و تعدی
فان الربح و الخسران فی التجر: که همانا در تجارت هم سود است هم زیان
بر خلاف تصور عموم که فکر می کنن “شب وصل است و طی شد نامه ی هجر” یعنی دوری به پایان رسید و وصل ممکن شد؛ این بیت معنایی دقیقن برعکس این رو داره.
”طی شدن” اینجا به معنی “پیچیده شدن=نوشته شدن” هست.
.
در حالی که شب وصل است نامه ی جدایی نوشته شد
.
اینه معنی این بیت
شب قدرست و طى شد نامهء هجرسلام فيه حتى مطلع الفجرطى شد:اينجا يعنى پيچيده شد.نامهء هجر،اضافه بيانيه.سلام،مبتدافيه،خبر مبتدا از قبيل سلام عليكم است.
حتى در اينجا بمعناى(الى)ميباشد و در زبان فارسى با لفظ«تا»تعبير كنندچنانكه مكرر گفته شده.مطلع در اين بيت مصدر ميمى است بمعناى طلوع.
فجر،بمعناى صباح است.
محصول بيت-امشب شب قدر است و نامهء هجران به پايان رسيد:هجرانسپرى شد.پس در اين شب قدر تا طلوع و ظهور صباح،سلامت و سعادت بر قرار است.
مراد اينست كه وصال جانان دست داده است.گويا خواجه شب قدر به جانانشرسيده كه اين غزل را بآن مناسبت به نظم در آورده است.
دلا در عاشقى ثابت قدم باشكه در اين ره نباشد كار بى اجر كه-حرف تعليلمحصول بيت-اى دل در عاشقى ثابت قدم باش:در طريق عشق دائم و قائمباش زيرا كه در اين ره عشق كار بى مزد نميشود يعنى كسيكه در عشق جانان ثابت قدمباشد بابت اجر و مزد وصل جانان را بدست ميآوردص ٣١١ جلد دوم
من از رندى نخواهم كرد توبهولو آذيتنى بالهجر و الحجر بالهجر-با،مع است آذيت،با الف ممدوه فعل ماضى است از اذى يوذىيعنى از باب افعال بمعناى اذى و جفا.نون حرف وقايه و يا،ضمير منصوب متصل.
حجر به فتح حاى مهمله به معناى منع استمحصول بيت-من از رندى توبه نميكنم و لو اينكه مرا با هجر و حجر اذيتبكنى.يعنى اگر مرا از اين كار منع نمائى و به هجران و فراق هم مبتلا سازى باز همرندى را ترك نميكنم و توبه نمىنمايم دلم رفت و نديدم روى دلدارفغان از اين تطاول آه از اين زجر تطاول،ظلم و زجر،منع است.آه از اين ظلم و تعدى و آه از اين زجرو منعمحصول بيت-دل به جانان دادم اما رويش را نديدم آه ازين ظلم و تعدى وآه از اين زجر و منع برآ اى صبح روشن دل خدا راكه بس تاريك مىبينم -شب هجر- ١٣ برآ-در لغت يعنى بلند شو و بالا بيا اما بمعناى طلوع استعمال ميكنند.
صبح روشن:اضافه بيانيه و روشن دل،تركيب وصفى است.خدا را،را اداتتخصيص و كه حرف تعليل-تاريك:ظلمت.شب هجر،اضافه لاميه(مجازا).
محصول بيت-اى صبح روشن بخاطر خدا برآ،يعنى طلوع كن زيرا كهشب هجران را خيلى تاريك مىبينم.عاشق به جهت تاريك و طولانى بودن شبهجرانش از صبح تمناى طلوع مينمايد.
وفا خواهى جفا كش باش حافظفان الربح و الخسران فى التجر
ربح-فايدهء و خسران زيان است.تجر-در اينجا مصدر است چون تجارتاز باب علممحصول بيت-اى حافظ اگر طالب و خواهان وفائى بايد جفا بكشى زيرامحققا در تجارت هم فايده است و هم زيان.يعنى تاجر اگر در يك معامله زيان بكندحتما فايده هم ميبرد حاصل كلام زحمت و رحمت با هم است پس صبر در مقابل جفامستلزم وفاست.
****
شرح سودی بر حافظ
!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
پس اینطور سلام هم معنی خداحافظ میده
الکی شعر رو پیچیده نکن سحر خانم
دادا سلام معنی خدا حافظی هم میده
قدما میگفتند درود بدرود السلام والسلام شب بخیر شب بخیر و…..
چه منفی باف!
این تفسیر رو دیگه از کجا آوردی؟!!
سحر خانم اگه مصرع اول معنی شبی میده که شروع جداییه، پس چرا در مصرع دوم. حافظ به این شب تا طلوع فجر، سلام می فرسته؟! به شب جدایی که درود و سلام نمیفرستن
واقعا زیبا بود…ممنون بابت این شعر فوق العاده که قرار دادیدش…