غزلیات حافظحافظ
غزل ۲۴۴- معاشران گره از زلف یار باز کنید
معاشران گره از زلف یار باز کنید | شبی خوش است بدین قصهاش دراز کنید |
حضور خلوت انس است و دوستان جمعند | و ان یکاد بخوانید و در فراز کنید |
رباب و چنگ به بانگ بلند میگویند | که گوش هوش به پیغام اهل راز کنید |
به جان دوست که غم پرده بر شما ندرد | گر اعتماد بر الطاف کارساز کنید |
میان عاشق و معشوق فرق بسیار است | چو یار ناز نماید شما نیاز کنید |
نخست موعظه پیر صحبت این حرف است | که از مصاحب ناجنس احتراز کنید |
هر آن کسی که در این حلقه نیست زنده به عشق | بر او نمرده به فتوای من نماز کنید |
وگر طلب کند انعامی از شما حافظ | حوالتش به لب یار دلنواز کنید |
خوشحال میشدم اگر معنای “وان یکااد بخوانید و در فراز کنید “را میدانستم.اگر معنی فراز را بسته بگیریم مسئله حل است.اما آیا فراز در مقابل فرود معنای بسته میدهد؟
یک توجیه عامیانه برای خودم دارم .آن اینکه وقتی دعائی میخوانیم به اطراف و بسوی آسمان فوت می کنیم .هر چه میخواهم به خودم بقبولانم که نظر خواجه هم همینطور بوده است دلم راضی نمیشود.تفسیر ها و کتابهای مربوط به حاافظ را هم نخوانده ام که ببینم
چه توجیهی دارند .اگر کسی راهنمائیم کند ممنون میشوم.
درود
در صفحه 1031 کتاب شرح غزل های حافظ اثر زنده یاد دکتر حسینعلی هروی چنین آمده است:
“حضور و محبت خاطری که در خور خلوت انس است وجود دارد. دوستان جمعند. آیه و ان یکاد بخوانید و در را ببندید تا همه آنچه را که داریم از چشم زخم دشمن به دور بماند و غریبه و نااهل وارد نشود.”
و ان یکاد اشاره به آیه 51 از سوره قلم است که به آیه ی چشم زخم درباره حضرت رسول (ص) مشهور است:
وَإِن يَكَادُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَيُزْلِقُونَكَ بِأَبْصَارِهِمْ لَمَّا سَمِعُوا الذِّكْرَ وَيَقُولُونَ إِنَّهُ لَمَجْنُونٌ
و ای رسول نزدیک بود که کافران به چشمان بد خود چشم زخمت بزنند که چون آیات قرآن بشنوند، از شدت حسد و بخل گویند این شخص عجب دیوانه است که این آیات را می خواند.
و نیز دکتر هروی افزوده است که واژه ی فراز از واژه های خداست، هم به معنی باز است و هم به معنی بسته که در این بیت به رعایت قرینه و مفهوم کلی آن بیت معنی بسته ی آن مراد است.
در فراز کنید، یعنی در را باز بگذارید، چرا کە وان یکاد خواندەاید و، تیر حسد و بدخواهی گارگر نخواهد افتاد.
سلام
فکر می کنم فراز در اینجا معنی باز می دهد.
با سلام…
……….بر او نمرده به فتوای من نماز کنید…
همیشه منو یاد قضاوتهای ناعادلانه میندازه….که بودن محاکمه کسی رو محکوم کنیم………
۱٫ای دوستان!حلقه های پر پیچ و تاب زلف یار را باز کنید و با قصّه ی باز کردن زلف یار، شب خوش عاشقان را طولانی تر کنید.ای عاشقان!بیایید امشب را در کنار معشوق آسوده بنشینیم.امشب شب خوبی است، بیایید تا دیرگاه از قصّه ی زلف معشوق و از عشق، سخن بگوییم.
۲٫محفل انس و صفای دوستان همدل و یکرنگ مهیّا است و یاران همگی جمعند، «و اِنْ یکاد»بخوانی و در را ببندید تا کسانی که همدل و همزبان نیستند و با محفل عاشقان بیگانه می باشند، وارد نشوند و به این خلوت انس را نیابند.
۳٫چنگ و رباب با آواز بلند و دلسوزانه می گویند که پیام و سخن عارفان و صاحبدلان را با گوش دل بشنوید و به آن عمل کنید.بانگ سازها آشکارا به حاضران خلوت انس می گویند:به صخن صاحبدلان و آزادگان گوش بسپارید تا سعادتمند شوید.
۴٫سوگند به جان دوست که اگر به لطف و عنایت پروردگار تکیه کنید، به یقین غم عشق، شما را به فریاد نخواهد آورد و راز شما برملا نخواهد شد و قابل تحمل خواهد گردید.
۵٫میان عاشق و معشوق فاصله و تفاوت بسیاری است.اقتضای عاشقی این است که هرگاه معشوق ناز کرد، شما ناز و غرور او را تحمل کنید و با تمام وجود آن را بخرید و به او ابراز نیاز و تمنّا کنید.
۶٫نخستین پند و اندرز پیر مجلس انس و یک دوست با تجربه و خیرخواه این است که از همنشین بد و ناباب که با شما همدل و همزبان نمی شود و به خلوت انس راهی ندارد، دوری کنید.
۷٫هر کس که در این مجلس به راستی عاشق نیست و عشق را نمی فهمد، اگرچه زنده است، او را مرده به حساب آرید و به فتوای من بر او نماز میّت بخوانید.
۸٫حافظ بابت این غزل زیبای خود صله و انعامی می خواهد و اگر از شما آن را طلب کرد، او را به لب شیرین معشوق دلربا حواله کنید، چراکه انعام مورد انتظار او، بوسه ای از لب یار مهربان است.
منبع مقاله :
باقریان موحد، رضا؛ (۱۳۹۰)، شرح عرفانی دیوان حافظ بر اساس نسخه دکتر قاسم غنی و محمد قزوینی، قم: کومه، چاپ اول
…