غزلیات حافظحافظ

غزل ۲۳۶- اگر آن طایر قدسی ز درم بازآید

اگر آن طایر قدسی ز درم بازآیدعمر بگذشته به پیرانه سرم بازآید
دارم امید بر این اشک چو باران که دگربرق دولت که برفت از نظرم بازآید
آن که تاج سر من خاک کف پایش بوداز خدا می‌طلبم تا به سرم بازآید
خواهم اندر عقبش رفت به یاران عزیزشخصم ار بازنیاید خبرم بازآید
گر نثار قدم یار گرامی نکنمگوهر جان به چه کار دگرم بازآید
کوس نودولتی از بام سعادت بزنمگر ببینم که مه نوسفرم بازآید
مانعش غلغل چنگ است و شکرخواب صبوحور نه گر بشنود آه سحرم بازآید
آرزومند رخ شاه چو ماهم حافظهمتی تا به سلامت ز درم بازآید

 

غزل ۲۳۶

حافظ

خواجه شمس‌الدین محمد بن بهاءالدّین حافظ شیرازی (حدود ۷۲۷ – ۷۹۲ هجری قمری برابر با ۷۰۶ - ۷۶۹ هجری شمسی)، شاعر بزرگ سدهٔ هشتم ایران (برابر قرن چهاردهم میلادی) و یکی از سخنوران نامی جهان است. بیش‌تر شعرهای او غزل هستند که به‌غزلیات حافظ شهرت دارند. گرایش حافظ به شیوهٔ سخن‌پردازی خواجوی کرمانی و شباهت شیوهٔ سخنش با او مشهور است او از مهمترین تأثیرگذاران بر شاعران پس از خود شناخته می‌شود. در قرون هجدهم و نوزدهم اشعار او به زبان‌های اروپایی ترجمه شد و نام او بگونه‌ای به‌محافل ادبی جهان غرب نیز راه یافت. هرساله در تاریخ ۲۰ مهرماه مراسم بزرگداشت حافظ در محل آرامگاه او در شیراز با حضور پژوهشگران ایرانی و خارجی برگزار می‌شود. در ایران این روز را روز بزرگداشت حافظ نامیده‌اند.

نوشته های مشابه

2 دیدگاه

  1. معاني لغات غزل (236)

    طاير قدسي : پرنده عاالم پاك بالا ، پرنده عرشي ، كنايه از شاه شجاع.

    پيرانه سر: سَرِ پيري .

    برق: درخشش ، فروغ . برقِ دولت:فروغ ستاره بخت واقبال.

    شخص: پيكر ، تن ، كالبد و جودي انسان . نثار:ريختن و پاشيدن زرو و گوهر به پاي عروس ، ريختن و پراكندن زرو سكّه بر سر عروس ، شا باش كردن ، افشاندن مسكوك يا نقل ونبات .

    كوس:طبل ، دُهُل ، نقّاره .

    كوس نودولتي: نواختن دُهُل و طبل به هنگام استقرار دولت جديد بر پشت بام دار الحكومه به منظور با خبر شدن مردم از اين واقعه .

    غلغل چنگ: صداي چنگ ، صداي بم و همهمه مانند چنگ .

    شكر خواب صبوح: خواب شيرين بامداداي .

    آرزومند رخ شاه چو ماهم: آرزوي ديدارِ رويِ چو ماه شاه را دارم .

    معاني ابيات غزل (236)

    (1) اگر يكبار ديگر آن پرنده عرشي صفت بر من وارد شود ، در اين سر پيري عمر ، از دست رفته ام دوباره به من بر مي گردد .(2) از اين اشك چون باران چشمداشت دارم كه برق سعادتي كه از جلو ديدگانم رفته است دوباره ( در آسمان اقبال جهش كرده ) وبه چشم بخورد. (3) از خدا مي خواهم كه آن كسي كه خاك زير پايش به منزله تاج سر من بود بار ديگر به سر من باز گردد. (4) به دنبال محبوب خود خواهم شتافت و اگر من شخصاً به نزد ياران عزيز برنگردم خبر( جان سپردن) من به آنها خواهد رسيد. (5) اگر گوهر جان خود را به زير پاي يار عزيز نريخته و نثار مقدم او نكنم ، اين جواهر جان ديگر به چه درد من خواهد خورد. (6) اگر در يابم كه ماه تازه سفر كرده من مي گردد از پشت بام خوشبختي تقّاره دولت جديدرا به صدا در خواهم آورد.(7) صداي غلغل نواختن چنگ و خواب شيرين بامدادي مانع كار است و گرنه اگر آه و ناله سحر من به گوش او برسد يقيناً باز خواهد گشت . (8) حافظ از آرزوي ديدار وي چون ماه شام را دارم . همتي كن تا به سلامت به خانه من باز گردد.

    شرح ابيات غزل (236)

    وزن غزل: فاعلاتن فعلاتن فع لن

    بحر غزل: رمل مثمن مخبون اصلم

    *

    عماد فقيه : اگر آن طاير فرخنده لقا باز آيد جان علوي به تن سفلي ما باز آيد

    *

    اين غزل نيز همانند غزل 225 در فاصله 765-767 يعني در فاصله زماني كه شاه شجاع از حكومت به دور و شاه محمود بر شيراز حكومت مي كرد و در اشتياق بازگشت مجدد او سروده شده است .

    و همه ابيات حكايت از شوق وافر شاعر به مراجعت و رسيدن دوباره شاه شجاع به سلطنت مي كند. شاعر در بيت دوم اشك خود را به مانند باران تصور كرده و از اين باران انتظار جهش برق دولت، در فضاي ابر آلود دوري از ديار شاه را دارد . اينكه در بيت چهارم مي گويد خيال دارد به دنبالش بروم و اگر هم باز نگشتم ياران خواهندفهميد كه من در راه ديدار او فداكاري كردم بدين سبب است كه شاه شجاع پس از ترك شيراز و در خلال مدتي كه در كار تدارك حمله مجدد به شيراز بود يا حافظ مكاتبه و مراوده داشته و از او مي خواهد كه به او بپيوندد و حافظ از اين كار طفره مي رود و اين موضوع تا حدي سبب دلگير سي شاه شجاع شده و حافظ تلويحاً در غزلي ديگر از اين عمل اظهار پشيماني مي كند. اينك در اين غزل لفظاً و لساناً جبران مافات را كرده و مي گويد حال چنين خيالي را دارم كه به او بپيوندم

    نواختن كوس و نقاره نو دولتي از قديم الايام مرسوم بوده و به هنگام ورود حكمران يا شاه به دارالحكومه بر بالاي بام عمارت حكومتي به منظور آگاهي عموم نواخته مي شده وامروزه به جاي آن پرچم مخصوص را بر فراز كاخ پادشاهان به اهتزاز در مي آوردند . همچنين در رؤيت ماه رمضان و شوال وبه هنگام اذان صبح و غروب ايام رمضان در سابق ، در شهر ها نقاره نواخته مي شد.
    شرح جلالی بر حافظ – دکتر عبدالحسین جلالی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا