غزل ۱۰۶- تنت به ناز طبیبان نیازمند مباد

تنت به ناز طبیبان نیازمند مباد
وجود نازکت آزرده گزند مباد
سلامت همه آفاق در سلامت توست
به هیچ عارضه شخص تو دردمند مباد
جمال صورت و معنی ز امن صحت توست
که ظاهرت دژم و باطنت نژند مباد
در این چمن چو درآید خزان به یغمایی
رهش به سرو سهی قامت بلند مباد
در آن بساط که حسن تو جلوه آغازد
مجال طعنه بدبین و بدپسند مباد
هر آن که روی چو ماهت به چشم بد بیند
بر آتش تو بجز جان او سپند مباد
شفا ز گفته شکرفشان حافظ جوی
که حاجتت به علاج گلاب و قند مباد
معانی لغات غزل (۱۰۶)
نازطبیبان: بیاعتنایی و تکبر پزشکان.
وجود: جسم، پیکر.
نازک: ظریف، لطیف، نازنین.
عارضه: حادثه، آسیب، درد و کسالت.
آفاق: جمع افق، کرانهها، مجازاً به معنای همه جهان.
کمال: کامل، تمام.
صورت و معنا: ظاهر وباطن.
یمن: نیکبختی، خجستگی، مبارکی، برکت.
صحت: سلامتی.
دژم: گرفته و درهم، غمگین و اندوهناک.
نژند: پریشان، غصهدار، افسرده.
یغمایی: تاراجگر، یغماگری.
سروسهی: سرو راست قامت.
بساط: زمین پهناور و هموار و فراخ، گستردنیها مانند فرش و لوازم، مجازاً به معنای مجلس آراسته و فراهم شده.
سپند: اسفند، تخم گیاهی که برای دفع چشم زخم در آتش میریزند و به هنگام سوختن صدا میکند.
شفا: تندرستی و بهبود از مرض، بهبودی، درزبان فارسی با فتح شین گفته میشود.
که جاجتت: تا تو را حاجت، تا اینکه تو را نیاز.
معانی ابیات غزل (۱۰۶)
(۱) خدا کند که تنت به ناز و ادای طبیبان محتاج نشود و جسم لطیفت از صدمه و گزند آزرده نشود.
(۲) تندرستی همه جهانیان وابسته به سلامتی توست. خدا کند وجود تو با هیچ عارضهیی رنجور نشود.
(۳) از برکت تندرستی توست که همه ظاهر و باطن و صورت و معنا به سرحدکمال میرسند. آرزومندم که چهره ظاهریت اندوهناک و ضمیر باطنت افسرده نباشد.
(۴) امیدوارم به هنگامی که خزان تاراجگر به این چمن (و سرزمین) میرسد گذارش به (آن) سرو خوش قد و قامت نیفتد.
(۵) درآن پهنه مجلس که روی زیبای تو جلوهگری کند خدا کند که آدمبدبین و مشکل پسند فرصت بد زبانی نیابد.
(۶) هرکس که روی چون ماه تو را با چشم بد بنگرد، تنها جان او باشد که پیوسته در آتش غم مانند اسفند بسوزد.
(۷) از سروده شیرین حافظ طلب تندرستی و بهبودی کن تا برای درمان نیاز به شربت قند و گلاب نداشته باشی.
شرح ابیات غزل (۱۰۶)
وزن غزل: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلات
بحرغزل: مجتث مثمن مخبون مقصور
*
شاهشجاع مردی خوشگذاران، خوشخوراک و مشروبخوار بود و به همین سبب چاق و مبتلا به نقرس شده و اواخر عمر بیشتر اوقات از درد نقرس رنج میبرد. این غزل در آن اوقات و در یکی از بحرانهای بیماری او سروده شده و از لحاظ انتخاب وزن و ردیف و تنوع مضامین متداول در احوالپرسی بیمار، بسیار چشمگیر است بطوریکه بیت مطلع آن ضربالمثل و بر زبان هر عیادت کننده جاری است. شاعر در بیت مقطع بسیار شیرین کاشته و برای بیمار نسخهیی از غزل شیرین خود تجویز میکند. مگر نه اینکه بیمار احتیاج به پزشک و درمان و دارو دارد تا شفا یابد؟ بدین سبب این دوست صمیمی شاهشجاع به مانند یک پزشک روحانی به منظور شفای بیمار نسخهیی از گفته شکرفشان خود تجویز مینماید.
***
شرح جلالی بر حافظ – دکتر عبدالحسین جلالیان
شرح استاد حسین آهی
سلام و سپاس فراوان که اینقدر زحمت کشیده اید و چنین کار بزرگی را به انجام رسانده اید.نمی دانم چگونه می توان از شما تقدیر کرد اما از حافظ کمک می گیریم که می فرماید: تنت به ناز طبیبان نیازمند مباد ——- وجود نازکت آزرده گزند مباد
برای تک تک شما نازنین فرزندان ایران چنین آرزو کرده و امیدوارم همچنان در کارهایتان پیروز باشید.امیدوارم بزودی شاهد ترجمه های اشعار نیز باشیم.دوستدارشما
درود و صد درود بر تمامی عزیزانی که این سایت را راه اندازی کرده اند.
زبان ناتوانتر از سپاس گذاری است…..
بزرگ است کوشش شما، پس امید که همواره بزرگ باشید و همواره بر فراز قله های بزرگی.
پاینده و پیروز باشید.
شهرام اسفندیاری
نتيجه تفال :
1- خواجه در بيت سوم و چهارم به ترتيب فرمايد : ( چون پاييز دراين گلستان به تارج روي آورد راه او به سوي سرو افراشته بالاي تو بسته باد ) 0 درآن پهنه که زيبايي تو به نمايش و جلوه گري پردازد آن را که از بد سرشتي چشم زيبا پسند ندارد و خو ب به ديده اش بد و بد هم خوب مي نماي فرصت عيب جويي و سرزنش مباد ) ا زاين دو معني خود استنباط کن
2- درباره اين نيت خيلي فرک مي کني و به ياد او هستي و ارزو دراي که هميشه سالم و نتدرست باشد به شما اطمينان مي دهم که حالش حتماً بهبود مي يابد و اوضاعش بسيا رخوب خواهد شد و درکارهايت موفق خواهي شد پس جاي هيچ گونه نگراني نمي باشد و ترددي شما کاملاً بيهوده است حتماً بر اعصاب خود مسلط شويد
3- چند روزي ناراحتي و نگراني داريد به زودي برطرف مي شود تا يکهفته ديگر خبرهاي خوشي دريافت م يکني مسافر مي آيد وهديه اي به شما اهدا خواهد شد مقام و شغلي درپيش داريد که بهار آفرين است
4- به شما توصيه مي کنم که به يکي از مشاهد متبرکه برويد و دعايي کنيد و گلاب و نسترن عامل بهبودي بيمار خواهد بود
5- او به شما بد کرد ولي دراختيار خودش نبود اکنون بسيار پشيمان م يباشد جنابعالي هم سخت نگيريد و باب سخن را بگشاييد به قول اسپنسر هدف بزرگ تحصيل دانايي نيست بلکه عمل مي باشد
6- تا پانزده روز ديگر خبري دريافت مي کنيد که هيجان انگيز مي باشد و بدانيد پدرو مادر ازمشا توقع دارند به آنها توجه کنيد
7- سخت گيري بي جهت نداشته باشيد چون ترديد عامل شکست ميباشد با تسلط براعصاب و مشورت يا يکي از آشنايان اقدام کنيد که مسايل همگي حل و آيان خواهد شد
8- از بگو و مگو کارها اصلاح نشده ونمي شود بلکه با صبر و شکيبايي امورزندگي بسيار بهتر نظم مي يابد پس شما بر اعصاب خود مسلط باشيد که زمان به نفع شماخواهد شد
9- رنگ قرمز ملايم : طبيعت ذاتي شما را استوارتر خواهد کرد و خلاقيت شمار ار آشکار مي کند و خوش مشربي و متکي به نفس بودن جنابعالي را تقويت خواهد کرد .
http://hafezdivan.blogpars.com/?blogname=hafezdivan&postarch=157&tpl=1
معاني لغات غزل (106)
نازطبيبان: بياعتنايي و تكبر پزشكان.
وجود: جسم، پيكر.
نازك: ظريف، لطيف، نازنين.
عارضه: حادثه، آسيب، درد و كسالت.
آفاق: جمع افق، كرانهها، مجازاً به معناي همه جهان.
كمال: كامل، تمام.
صورت و معنا: ظاهر وباطن.
يمن: نيكبختي، خجستگي، مباركي، بركت.
صحت: سلامتي.
دژم: گرفته و درهم، غمگين و اندوهناك.
نژند: پريشان، غصهدار، افسرده.
يغمايي: تاراجگر، يغماگري.
سروسهي: سرو راست قامت.
بساط: زمين پهناور و هموار و فراخ، گستردنيها مانند فرش و لوازم، مجازاً به معناي مجلس آراسته و فراهم شده.
سپند: اسفند، تخم گياهي كه براي دفع چشم زخم در آتش ميريزند و به هنگام سوختن صدا ميكند.
شفا: تندرستي و بهبود از مرض، بهبودي، درزبان فارسي با فتح شين گفته ميشود.
كه جاجتت: تا تو را حاجت، تا اينكه تو را نياز.
معاني ابيات غزل (106)
(1) خدا كند كه تنت به ناز و اداي طبيبان محتاج نشود و جسم لطيفت از صدمه و گزند آزرده نشود.
(2) تندرستي همه جهانيان وابسته به سلامتي توست. خدا كند وجود تو با هيچ عارضهيي رنجور نشود.
(3) از بركت تندرستي توست كه همه ظاهر و باطن و صورت و معنا به سرحدكمال ميرسند. آرزومندم كه چهره ظاهريت اندوهناك و ضمير باطنت افسرده نباشد.
(4) اميدوارم به هنگامي كه خزان تاراجگر به اين چمن (و سرزمين) ميرسد گذارش به (آن) سرو خوش قد و قامت نيفتد.
(5) درآن پهنه مجلس كه روي زيباي تو جلوهگري كند خدا كند كه آدمبدبين و مشكل پسند فرصت بد زباني نيابد.
(6) هركس كه روي چون ماه تو را با چشم بد بنگرد، تنها جان او باشد كه پيوسته در آتش غم مانند اسفند بسوزد.
(7) از سروده شيرين حافظ طلب تندرستي و بهبودي كن تا براي درمان نياز به شربت قند و گلاب نداشته باشي.
شرح ابيات غزل (106)
وزن غزل: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلات
بحرغزل: مجتث مثمن مخبون مقصور
*
شاهشجاع مردي خوشگذاران، خوشخوراك و مشروبخوار بود و به همين سبب چاق و مبتلا به نقرس شده و اواخر عمر بيشتر اوقات از درد نقرس رنج ميبرد. اين غزل در آن اوقات و در يكي از بحرانهاي بيماري او سروده شده و از لحاظ انتخاب وزن و رديف و تنوع مضامين متداول در احوالپرسي بيمار، بسيار چشمگير است بطوريكه بيت مطلع آن ضربالمثل و بر زبان هر عيادت كننده جاري است. شاعر در بيت مقطع بسيار شيرين كاشته و براي بيمار نسخهيي از غزل شيرين خود تجويز ميكند. مگر نه اينكه بيمار احتياج به پزشك و درمان و دارو دارد تا شفا يابد؟ بدين سبب اين دوست صميمي شاهشجاع به مانند يك پزشك روحاني به منظور شفاي بيمار نسخهيي از گفته شكرفشان خود تجويز مينمايد.
***
شرح جلالی بر حافظ – دکتر عبدالحسین جلالی
با نهایت سپاس که سروده ی حضرت حافظ را دلنشین تر کردید. سرافراز و سربلند باشید.