فردوسیپادشاهی آزرم دخت

پادشاهی آزرم دخت

یکی دخت دیگر بد آزرم نام

ز تاج بزرگان رسیده به کام

بیامد به تخت کیان برنشست

گرفت این جهان جهان رابه دست

نخستین چنین گفت کای بخردان

جهان گشته و کار کرده ردان

همه کار بر داد و آیین کنیم

کزین پس همه خشت بالین کنیم

هر آنکس که باشد مرا دوستدار

چنانم مر او را چو پروردگار

کس کو ز پیمان من بگذرد

بپیچید ز آیین و راه خرد

به خواری تنش را برآرم بدار

ز دهقان و تازی و رومی شمار

همی‌بود بر تخت بر چار ماه

به پنجم شکست اندر آمد به گاه

از آزرم گیتی بی‌آزرم گشت

پی اختر رفتنش نرم گشت

شد اونیز و آن تخت بی‌شاه ماند

به کام دل مرد بدخواه ماند

همه کار گردنده چرخ این بود

ز پروردهٔ خویش پرکین بود

فردوسی

حکیم ابوالقاسم فردوسی توسی (زادهٔ ۳۱۹ خورشیدی، ۳۲۹ هجری قمری - درگذشتهٔ پیش از ۳۹۷ خورشیدی، ۴۱۱ هجری قمری در توس خراسان)، سخن‌سرای نامی ایران و سرایندهٔ شاهنامه حماسهٔ ملی ایران است. فردوسی را بزرگ‌ترین سرایندهٔ پارسی‌گو دانسته‌اند.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا