غزلیاتدیوان شمسمولوی

غزل شمارهٔ ۳۵۰

ز بعد وقت نومیدی امیدیست

به زیر کوری اندر سینه دیدیست

نبینی نور چون دانی تو کوری

سیه نادیده کی داند سپیدیست

قرین صد هزاران نقش و معنی

نهان تصریف سلطان وحیدیست

که جنباننده این نقش و معنی‌ست

چو بادی رقص‌های شاخ بیدیست

مشو نومید از دشنام دلدار

که بعد رنج روزه روز عیدیست

که یبقی الحب ما بقی العتاب

که هر نقصی کشاننده مزیدیست

رها کن گفت به از گفت یابی

یقین هر حادثی را خود ندیدیست

مولانا جلال‌الدین محمد بلخی

جلال‌الدین محمد بلخی معروف به مولوی و مولانا و رومی (‎۶ ربیع‌الاول ۶۰۴، بلخ، یا وخش، – ۵ جمادی‌الثانی ۶۷۲ هجری قمری، قونیه) (۱۵ مهر ۵۸۶ - ۴ دی ۶۵۲ هجری شمسی) از مشهورترین شاعران ایرانی‌تبار پارسی‌گوی است. نام کامل وی «محمد ابن محمد ابن حسین حسینی خطیبی بکری بلخی» بوده و در دوران حیات به القاب «جلال‌الدین»، «خداوندگار» و «مولانا خداوندگار» نامیده می‌شده‌است. در قرن‌های بعد (ظاهراً از قرن ۹) القاب «مولوی»، «مولانا»، «مولوی رومی» و «ملای رومی» برای وی به کار رفته‌است و از برخی از اشعارش تخلص او را «خاموش» و «خَموش» و «خامُش» دانسته‌اند. زبان مادری وی پارسی بوده است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا