مفرداتسعدی

باقی مفردات

می‌میرم و همچنان نظر بر چپ و راست

تا آنکه نظر در او توان کرد کجاست؟

از روی نکو صبر نمی‌شاید کرد

لیکن نه به اختیار می‌باید کرد

می‌شنیدم به حسن چون قمری

چون بدیدم از آن تو خوبتری

و رب غلام صائم بطنه خلا

و میزانه من سؤ فعلته امتلا

علیک سلام الله ما لاح کوکب

و ما طلعت زهر النجوم و تغرب

و کل بلیغ بالغ السعی فی دمی

اذا کان فی حی الحبیب حبیب

دع الجواری فی الدماء ماخره

ان الرواکد تحتاج المقاذیفا

سلام علیکم اهل بیت کرامه

و مقصد محتاج و مأمن خائف

و لو ان حبا بالملام یزول

لسمعت افکا یفتریه عذول

تبعته العیون حیث تمشی

و علی مثله من العین یخشی

تلتقی ارضا بأرض و بدیلا عن بدیل

انما یثقلنی من فضلکم قید الجمیل

کتبت لیبقی الذکر امم بعدی

فیاذا الجلال اغفر لکاتبه السعدی

سعدی

ابومحمد مُصلِح‌الدین بن عَبدُالله نامور به سعدی شیرازی و مشرف الدین (۵۸۵ یا ۶۰۶ – ۶۹۱ هجری قمری، برابر با: ۵۶۸ یا ۵۸۸ - ۶۷۱ هجری شمسی) شاعر و نویسندهٔ پارسی‌گوی ایرانی است. آوازهٔ او بیشتر به خاطر نظم و نثر آهنگین، گیرا و قوی اوست. جایگاهش نزد اهل ادب تا بدان‌جاست که به وی لقب استاد سخن و شیخ اجل داده‌اند. آثار معروفش کتاب گلستان در نثر و بوستان در بحر متقارب و نیز غزلیات و دیوان اشعار اوست که به این سه اثر کلیات سعدی می‌گویند.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا