رباعیات سعدیسعدی
رباعی شمارهٔ ۵۴

گفتم شب وصل و روز تعطیل آمد
کان شوخ دوان دوان به تعجیل آمد
گفتم که نمینهی رخی بر رخ من
گفتا برو ابلهی مکن پیل آمد
گفتم شب وصل و روز تعطیل آمد
کان شوخ دوان دوان به تعجیل آمد
گفتم که نمینهی رخی بر رخ من
گفتا برو ابلهی مکن پیل آمد