غزلیات سعدیسعدی

غزل ۷۱

دلی که عاشق و صابر بود مگر سنگست

ز عشق تا به صبوری هزار فرسنگست

برادران طریقت نصیحتم مکنید

که توبه در ره عشق آبگینه بر سنگست

دگر بخفته نمی‌بایدم شراب و سماع

که نیک نامی در دین عاشقان ننگست

چه تربیت شنوم یا چه مصلحت بینم

مرا که چشم به ساقی و گوش بر چنگست

به یادگار کسی دامن نسیم صبا

گرفته‌ایم و دریغا که باد در چنگست

به خشم رفته ما را که می‌برد پیغام

بیا که ما سپر انداختیم اگر جنگست

بکش چنان که توانی که بی مشاهده‌ات

فراخنای جهان بر وجود ما تنگست

ملامت از دل سعدی فرونشوید عشق

سیاهی از حبشی چون رود که خودرنگست

سعدی

ابومحمد مُصلِح‌الدین بن عَبدُالله نامور به سعدی شیرازی و مشرف الدین (۵۸۵ یا ۶۰۶ – ۶۹۱ هجری قمری، برابر با: ۵۶۸ یا ۵۸۸ - ۶۷۱ هجری شمسی) شاعر و نویسندهٔ پارسی‌گوی ایرانی است. آوازهٔ او بیشتر به خاطر نظم و نثر آهنگین، گیرا و قوی اوست. جایگاهش نزد اهل ادب تا بدان‌جاست که به وی لقب استاد سخن و شیخ اجل داده‌اند. آثار معروفش کتاب گلستان در نثر و بوستان در بحر متقارب و نیز غزلیات و دیوان اشعار اوست که به این سه اثر کلیات سعدی می‌گویند.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا