غزلیات سعدیسعدی

غزل ۶۰۸

ای سرو حدیقه معانی

جانی و لطیفه جهانی

پیش تو به اتفاق مردن

خوشتر که پس از تو زندگانی

چشمان تو سحر اولین اند

تو فتنه آخرالزمانی

چون اسم تو در میان نباشد

گویی که به جسم در میانی

آن را که تو از سفر بیایی

حاجت نبود به ارمغانی

گر ز آمدنت خبر بیارند

من جان بدهم به مژدگانی

دفع غم دل نمی‌توان کرد

الا به امید شادمانی

گر صورت خویشتن ببینی

حیران وجود خود بمانی

گر صلح کنی لطیف باشد

در وقت بهار و مهربانی

سعدی خط سبز دوست دارد

پیرامن خد ارغوانی

این پیر نگر که همچنانش

از یاد نمی‌رود جوانی

سعدی

ابومحمد مُصلِح‌الدین بن عَبدُالله نامور به سعدی شیرازی و مشرف الدین (۵۸۵ یا ۶۰۶ – ۶۹۱ هجری قمری، برابر با: ۵۶۸ یا ۵۸۸ - ۶۷۱ هجری شمسی) شاعر و نویسندهٔ پارسی‌گوی ایرانی است. آوازهٔ او بیشتر به خاطر نظم و نثر آهنگین، گیرا و قوی اوست. جایگاهش نزد اهل ادب تا بدان‌جاست که به وی لقب استاد سخن و شیخ اجل داده‌اند. آثار معروفش کتاب گلستان در نثر و بوستان در بحر متقارب و نیز غزلیات و دیوان اشعار اوست که به این سه اثر کلیات سعدی می‌گویند.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا