غزلیات سعدیسعدی

غزل ۴۷۰

ای روی تو راحت دل من

چشم تو چراغ منزل من

آبیست محبت تو گویی

کآمیخته‌اند با گل من

شادم به تو مرحبا و اهلا

ای بخت سعید مقبل من

با تو همه برگ‌ها مهیاست

بی تو همه هیچ حاصل من

گویی که نشسته‌ای شب و روز

هر جا که تویی مقابل من

گفتم که مگر نهان بماند

آنچ از غم توست بر دل من

بعد از تو هزار نوبت افسوس

بر دور حیات باطل من

هر جا که حکایتی و جمعی

هنگامه توست و محفل من

گر تیغ زند به دست سیمین

تا خون چکد از مفاصل من

کس را به قصاص من مگیرید

کز من بحلست قاتل من

سعدی

ابومحمد مُصلِح‌الدین بن عَبدُالله نامور به سعدی شیرازی و مشرف الدین (۵۸۵ یا ۶۰۶ – ۶۹۱ هجری قمری، برابر با: ۵۶۸ یا ۵۸۸ - ۶۷۱ هجری شمسی) شاعر و نویسندهٔ پارسی‌گوی ایرانی است. آوازهٔ او بیشتر به خاطر نظم و نثر آهنگین، گیرا و قوی اوست. جایگاهش نزد اهل ادب تا بدان‌جاست که به وی لقب استاد سخن و شیخ اجل داده‌اند. آثار معروفش کتاب گلستان در نثر و بوستان در بحر متقارب و نیز غزلیات و دیوان اشعار اوست که به این سه اثر کلیات سعدی می‌گویند.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا