غزلیات سعدیسعدی

غزل ۴۶۱

سهل باشد به ترک جان گفتن

ترک جانان نمی‌توان گفتن

هر چه زان تلختر بخواهی گفت

شکرینست از آن دهان گفتن

توبه کردیم پیش بالایت

سخن سرو بوستان گفتن

آن چنان وهم در تو حیرانست

که نمی‌داندت نشان گفتن

به کمندی درم که ممکن نیست

رستگاری به الامان گفتن

دفتری در تو وضع می‌کردم

متردد شدم در آن گفتن

که تو شیرینتری از آن شیرین

که بشاید به داستان گفتن

بلبلان نیک زهره می‌دارند

با گل از دست باغبان گفتن

من نمی‌یارم از جفای رقیب

درد با یار مهربان گفتن

وان که با یار هودجش نظرست

نتواند به ساربان گفتن

سخن سر به مهر دوست به دوست

حیف باشد به ترجمان گفتن

این حکایت که می‌کند سعدی

بس بخواهند در جهان گفتن

سعدی

ابومحمد مُصلِح‌الدین بن عَبدُالله نامور به سعدی شیرازی و مشرف الدین (۵۸۵ یا ۶۰۶ – ۶۹۱ هجری قمری، برابر با: ۵۶۸ یا ۵۸۸ - ۶۷۱ هجری شمسی) شاعر و نویسندهٔ پارسی‌گوی ایرانی است. آوازهٔ او بیشتر به خاطر نظم و نثر آهنگین، گیرا و قوی اوست. جایگاهش نزد اهل ادب تا بدان‌جاست که به وی لقب استاد سخن و شیخ اجل داده‌اند. آثار معروفش کتاب گلستان در نثر و بوستان در بحر متقارب و نیز غزلیات و دیوان اشعار اوست که به این سه اثر کلیات سعدی می‌گویند.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا