غزلیات سعدیسعدی

غزل ۴۵۷

چند بشاید به صبر دیده فرودوختن

خرمن ما را نماند حیله بجز سوختن

گر نظر صدق را نام گنه می‌نهند

حاصل ما هیچ نیست جز گنه اندوختن

چند به شب در سماع جامه دریدن ز شوق

روز دگر بامداد پاره بر او دوختن

زهد نخواهد خرید چاره رنجور عشق

شمع و شرابست و شید پیش تو نفروختن

تا به کدام آبروی ذکر وصالت کنیم

شکر خیالت هنوز می‌نتوان توختن

لهجه شیرین من پیش دهان تو چیست

در نظر آفتاب مشعله افروختن

منطق سعدی شنید حاسد و حیران بماند

چاره او خامشیست یا سخن آموختن

سعدی

ابومحمد مُصلِح‌الدین بن عَبدُالله نامور به سعدی شیرازی و مشرف الدین (۵۸۵ یا ۶۰۶ – ۶۹۱ هجری قمری، برابر با: ۵۶۸ یا ۵۸۸ - ۶۷۱ هجری شمسی) شاعر و نویسندهٔ پارسی‌گوی ایرانی است. آوازهٔ او بیشتر به خاطر نظم و نثر آهنگین، گیرا و قوی اوست. جایگاهش نزد اهل ادب تا بدان‌جاست که به وی لقب استاد سخن و شیخ اجل داده‌اند. آثار معروفش کتاب گلستان در نثر و بوستان در بحر متقارب و نیز غزلیات و دیوان اشعار اوست که به این سه اثر کلیات سعدی می‌گویند.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا