سعدی
-
رباعی شمارهٔ ۴۳
بشنو به ارادت سخن پیر کهن تا کار جهان را تو بدانی سر و بن خواهی که کسی را نرسد…
بیشتر بخوانید » -
رباعی شمارهٔ ۳۷
سودی نکند فراخنای بر و دوش گر آدمیی عقل و هنرپرور و هوش گاو از من و تو فراختر دارد…
بیشتر بخوانید » -
رباعی شمارهٔ ۳۸
ای صاحب مال، فضل کن بر درویش گر فضل خدای میشناسی بر خویش نیکویی کن که مردم نیکاندیش از دولت…
بیشتر بخوانید » -
رباعی شمارهٔ ۳۹
بوی بغلت میرود از پارس به کیش همسایه به جان آمد و بیگانه و خویش و استاد تو را از…
بیشتر بخوانید » -
رباعی شمارهٔ ۳۵
چون خیل تو صد باشد و خصم تو هزار خود را به هلاک میسپاری هش دار تا بتوانی برآور از…
بیشتر بخوانید » -
رباعی شمارهٔ ۳۶
چون زهرهٔ شیران بدرد نالهٔ کوس بر باد مده جان گرامی به فسوس با آنکه خصومت نتوان کرد بساز دستی…
بیشتر بخوانید » -
رباعی شمارهٔ ۳۴
گر آدمیی بادهٔ گلرنگ بخور بر نالهٔ نای و نغمهٔ چنگ بخور گر بنگ خوری چو سنگ مانی بر جای…
بیشتر بخوانید » -
رباعی شمارهٔ ۳۱
هرکس به نصیب خویش خواهند رسید هرگز ندهند جای پاکان به پلید گر بختوری مراد خود خواهی یافت ور بخت…
بیشتر بخوانید » -
رباعی شمارهٔ ۳۲
درویش که حلقهٔ دری زد یک بار دیگر غم او مخور که درها بسیار دل تنگ مکن که بر تو…
بیشتر بخوانید » -
رباعی شمارهٔ ۳۳
از دست مده طریق احسان پدر تا بر بخوری ز ملک و فرمان پدر جان پدرت از ان جهان میگوید…
بیشتر بخوانید »