سعدی
-
ایضا
رضینا من وصالک بالوعود علی ما انت ناسیه العهود ترکت مدامعی طوفان نوح و نار جوانحی ذات الوقود صرمت حبال…
بیشتر بخوانید » -
ایضا فی الغزل
امطلع شمس باب دارک ام بدر؟ اقدک ام غصن من البان لا ادری؟ تمیش ولم تحسن الی بنظره ملکت غنی…
بیشتر بخوانید » -
رباعی شمارهٔ ۵۶
تا دل به غرور نفس شیطان ندهی کز شاخ بدی کس نخورد بار بهی الا که ذخیرهٔ قیامت بنهی ور…
بیشتر بخوانید » -
فی مرثیه امیرالمؤمنین المعتصم بالله و ذکر واقعه بغداد
حبست بجفنی المدامع لاتجری فلما طغی الماء استطال علی السکر نسیم صبا بغداد بعد خرابها تمنیت لو کانت تمر علی…
بیشتر بخوانید » -
یمدح نورالدین بن صیاد
مادام ینسرح الغزلان فی الوادی احذر یفوتک صید یا بن صیاد و اعلم بان امام المرء بادیه وقاطع البر محتاج…
بیشتر بخوانید » -
رباعی شمارهٔ ۵۳
تا کی به جمال و مال دنیا نازی آمد گه آنکه راه عقبی سازی ای دیر نشسته وقت آنست که…
بیشتر بخوانید » -
رباعی شمارهٔ ۵۴
ای غایب چشم و حاضر دل چونی؟ وی شاخ گل شکفته در گل چونی؟ یک بار نگویی به رفیقان وداع…
بیشتر بخوانید » -
رباعی شمارهٔ ۵۵
در مرد چو بد نگه کنی زن بینی حق باطل و نیکخواه دشمن بینی نقش خود تست هر چه در…
بیشتر بخوانید » -
رباعی شمارهٔ ۵۰
فردا که به نامهٔ سیه درنگری بس دست تحسر که به دندان ببری بفروخته دین به دنیی از بیخبری یوسف…
بیشتر بخوانید » -
رباعی شمارهٔ ۵۱
گویند که دوش شحنگان تتری دزدی بگرفتند به صد حیلهگری امروز به آویختنش میبردند میگفت رها کن که گریبان ندری
بیشتر بخوانید »