باب اول در عدل و تدبیر و رایسعدی

اندر معنی عدل و ظلم و ثمرهٔ آن

خبرداری از خسروان عجم

که کردند بر زیردستان ستم؟

نه آن شوکت و پادشایی بماند

نه آن ظلم بر روستایی بماند

خطابین که بر دست ظالم برفت

جهان ماند و او با مظالم برفت

خنک روز محشر تن دادگر

که در سایهٔ عرش دارد مقر

به قومی که نیکی پسندد خدای

دهد خسروی عادل و نیک رای

چو خواهد که ویران شود عالمی

کند ملک در پنجهٔ ظالمی

سگالند از او نیکمردان حذر

که خشم خدایست بیدادگر

بزرگی از او دان و منت شناس

که زایل شود نعمت ناسپاس

اگر شکر کردی بر این ملک و مال

به مالی و ملکی رسی بی زوال

وگر جور در پادشایی کنی

پس از پادشاهی گدایی کنی

حرام است بر پادشه خواب خوش

چو باشد ضعیف از قوی بارکش

میازار عامی به یک خردله

که سلطان شبان است و عامی گله

چو پرخاش بینند و بیداد از او

شبان نیست، گرگ است، فریاد از او

بد انجام رفت و بد اندیشه کرد

که با زیردستان جفا، پیشه کرد

بسستی و سختی بر این بگذرد

بماند بر او سالها نام بد

نخواهی که نفرین کنند از پست

نکوباش تا بد نگوید کست

سعدی

ابومحمد مُصلِح‌الدین بن عَبدُالله نامور به سعدی شیرازی و مشرف الدین (۵۸۵ یا ۶۰۶ – ۶۹۱ هجری قمری، برابر با: ۵۶۸ یا ۵۸۸ - ۶۷۱ هجری شمسی) شاعر و نویسندهٔ پارسی‌گوی ایرانی است. آوازهٔ او بیشتر به خاطر نظم و نثر آهنگین، گیرا و قوی اوست. جایگاهش نزد اهل ادب تا بدان‌جاست که به وی لقب استاد سخن و شیخ اجل داده‌اند. آثار معروفش کتاب گلستان در نثر و بوستان در بحر متقارب و نیز غزلیات و دیوان اشعار اوست که به این سه اثر کلیات سعدی می‌گویند.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا